اکنون با تنیدگی که دلار و برخی ارزها در اقتصاد جهان به وجود آوردهاند؛ انحصارهایی به نفع برخی کشورها و به زیان برخی دیگر شکلگرفته است. فایننسها، سوئیفت و عملیات اعتباری بانکها که بر پایه دلار و ارزهای مهم دیگر شکل میگیرند، همه نشانه سلطه پولهای فیزیکی و فیات است و این پیام را میدهد که سیستم مبادلاتی بانکی باید در قالبی دیگر و جدیدتر انجام شود تا از انحصار عبور کند.قالب و فرمتی که چارچوبهای این انحصار را بشکند و تجارت جهانی را به معنای واقعی آزادتر کند. ورود به بازارهای مالی جدید و ارزهای دیجیتال یا کریپتو کارنسی میتواند با ساختار باز و شفاف خود طوری عمل کند که منافع فردی را در منافع اجتماعی و جمعی مبدل کند. در این مسیر جریانهای پولی سمت وسوی اصیلی پیدا میکنند، و شروع به مولدسازی سرمایه میکنند. و اینگونه است رقابت به معنی هرچه بهینهتر شکل میگیرد رقابتی که باید بازدهی را افزایش دهد و ساختاری که اشتغال، تولید و ارزش افزوده مبنای چارچوب آن میشود. البته دولتها باید با سیاستهای پولی و مالی نقش حاکمیتی ایفا کرده و درکانالیزه کردن مسیر سرمایه بسوی تولید عمل کنند، تا روند اقتصاد اصیل شکل قدرتمندی پیدا کند ومنافع ملی بر منافع گروهی یا فردی چیره شود. اما معکوس آن یعنی بی عدالتی، انباشت ثروت، اختلاف طبقاتی تبعیض و ناهنجاریهای اجتماعی و… حاکم در کشور حرکتی خلاف بر روند حرکت اصیل سرمایه ایجاد میکند که اکنون مبتلا به آن هستیم. یکی از ویژگی های بازارهای رمز ارز و کریپتو کارنسی ها، خارج کردن اقتصاد از دست گروهها و جریانهای انحصارگراست یا شفافیت به اندازهای بالا میرود که زاویه تاریکی پنهان نمیماند. تمرکز در مدیریت بجای تقسیم مسئولیت و تجمع ثروت بجای تعدیل ثروت؛ اهرمهایی هستند که گردانندگان بازارهای متمرکز برعلیه سرمایه گذارای غیر متمرکز و شفاف بکار میگیرند. پولهای دیجیتال به واسطه اینکه در یک بستری به گستردگی ذینفعان و با پروتکل بلاکچین وارد میشوند؛ حداکثرامنیت موجود را میآفرینند، و با این مزیتهای قوی، بازارهای موازی و سنتی را بزودی تسخیر خواهند کرد.
نادر کریمی