کارشناس حوزه ایرانیان خارج از کشور گفت:هر یکمیلیارد دلار سرمایه، ایجاد اشتغالی برابر با ۱۰۰ هزار شغل دارد. ما در سال چقدر باید شغل ایجاد کنیم که نرخ بیکاریمان در همین حد کنونی بماند؟ در حالی که اگر تنها ۱۰ الی ۱۲ میلیارد دلار به کشور وارد شود، آن یکمیلیون شغل ایجاد میشود.
دکتر حمید یزدانیان در گفتوگوی اختصاصی با پایگاه خبری تحلیلی دنیای سرمایهگذاری آنلاین؛ با اشاره به اینکه بنده تا پیش از سال ۱۳۸۲ در فضای سیاسی و اجتماعی استانها فعالیت داشتم و همان سال همزمان با آغاز همکاری با شورای عالی ایرانیان خارج از کشور به تهران نقل مکان کردم، گفت: علاوه بر ۱۱ وزارتخانه، سازمانهایی همچون نظام وظیفه، صداوسیما و فرهنگ و ارتباطات هم به عضویت این شورا درآمده بودند که کار رسیدگی به امور ایرانیان خارج از کشور را انجام میدادند. اوایل شروع فعالیت این شورا، یعنی در سالهای ۱۳۸۲ الی ۱۳۸۴ دبیرخانه این شورا در وزارت امور خارجه قرار داشت. شورای عالی با ریاست رئیسجمهور اداره میشد، ولی حضور دبیرخانه در وزارت خارجه مانع از اعمال حاکمیت این شورا بر سایر وزارتخانهها بود. در زمان دولت احمدینژاد، اتفاق مثبتی در این زمینه رخ داد و دبیرخانه از مجموعه وزارت امور خارجه جدا شد و در نهاد ریاست جمهوری قرار گرفت که این اقدام، نقطه عطفی برای اعمال مدیریت صحیح این شورا بر ۱۱ وزارتخانه و سازمان ذیربط بود.
وی افزود: در زمان دولت نهم، بحث ایرانیان مقیم خارج به خوبی پیش رفت. آغاز تنش اصلی در این زمینه همایش سال ۱۳۸۸ و حضور یکسری از ایرانیان مقیم خارج بود که نهادهای امنیتی بر روی ورود آنان بحث و نقد داشتند. ورود بیمحابای تیم احمدینژاد به موضوع ایرانیان خارج از کشور از جمله انتقادهای اصلی بود که همواره به این شورا میشد و در نهایت، این موضوع را در حاشیه قرار داد. این جریانات موجب شد تا دبیرخانه شورای عالی ایرانیان خارج از کشور غیر فعال شود و به مانند گذشته نتواند به فعالیت خود ادامه دهد.
یزدانیان تصریحکرد: ما با توجه به سابقه فعالیت آقای روحانی و کابینهاش تصور میکردیم که این بخش مجددا احیا میشود. توقع بر این بود که دولت یازدهم و دوازدهم اقدام به جذب ایرانیان در زمینههای مختلف شامل سرمایهگذاری، دانش و تکنولوژی کند و از حضور منتفذین و لابیمَنهای خارج از کشور در جهت منافع کشور استفاده نماید. متاسفانه این بحث در زمان آقای روحانی مورد کمتوجهی قرار گرفت و حتی دبیرخانه شورا که با تلاش فراوانی به نهاد ریاست جمهوری الحاق گردیده بود، تعطیل شد. فعالیت وزارت امور خارجه به تنهایی در این زمینه کافی نبود. این موضوع با مخالفتهای مکتوب و رسانهای بسیاری از سوی ما همراه بود، اما متاسفانه مورد توجه کارشناسان این حوزه واقع نشد.
این کارشناس حوزه ایرانیان خارج از کشور گفت: همزمان با شروع فعالیت دولت آقای رئیسی، مکاتباتی را با موضوع ظرفیت فوقالعاده ایرانیان مقیم خارج آغاز کرد. دولت سیزدهم تاکنون تلاش بسیاری جهت آزادسازی چند میلیارد دلار بلوکه شده ایران داشته، در حالی که این میزان قابل مقایسه با ۲ هزار میلیارد دلار سرمایه مغفول ایرانیان خارج از کشور نیست. تقریبا تمامی ایرانیان خارج از کشور دلشان برای وطنشان میسوزد و هر میزان سن افراد بالاتر رود و در اصطلاح پختهتر شوند، عشق به وطن و احساس غربت در آنان بیشتر خواهد شد. کما اینکه بسیاری از این افراد در حال حاضر در زادگاه خود با ساختن مدرسه، درمانگاه و کارهای خیر اینچنینی سعی در ابراز عشق به وطنشان دارند. اگر این موضوع کمی نظاممند شد، قطعا مسیر رشد اقتصادی بسیار بازتر و بهتر خواهد بود. خوشبختانه آقای رئیسی پیام افرادی که در این حوزه فعالیت داشتند را دریافت کرد و در اولین مصاحبه رسانهای بعد از پیروزی در انتخابات به موضوع ایرانیان خارج از کشور اشاره داشت. هماکنون فضای خوبی در این خصوص ایجاد شده، البته هنوز هم نگرانیهایی وجود دارد، زیرا دوستان وزارت امور خارجه تمایل به از دست دادن دبیرخانه شورای عالی مهاجران خارج از کشور را ندارند.
وی اضافهکرد: در مبحث اتباع خارجی کشور باید به این موضوع دقت داشته باشیم که آیا این افراد برای کشور تنها یک تهدید هستند و فرصت ایجاد نمیکنند؟ آیا این افراد در ایران سرمایهگذاری نمیکنند، اشتغال ایجاد نمیکنند یا باعث بهبود مناسبات ایران با کشور مبدا نمیشوند؟ درست است که ورود بدون نظارت اتباع افغانستان مشکلاتی را رقم زده، اما اگر حضور اتباع عراقی، کویتی یا اوکراینی و… و همچنین جذب سرمایه این افراد را در نظر بگیرید، حضور آنها تماما فرصتی برای جذب سرمایهگذاری خواهد بود. اینکه چرا اتباع افغانستان با وجود اشتراک زبانی و فرهنگی با ایران، سرمایههای خود را به ترکیه انتقال میدهند، آن است که اداره کل اتباع و مهاجران خارجی، ذیل معاونت امنیتی و انتظامی وزارت کشور قرار داشته و نگاهی امنیتی و تهدیدمحور به مهاجران دارد. متاسفانه ما به فرصتهای اتباع خارجی نگاه نمیکنیم و به همین خاطر از مواهب آنها هم بهرهمند نمیشویم. حدود ۱۰ میلیون اتباع ایرانی و خارجی نیاز به سازمانی در دل ریاست جمهوری دارند که بتواند وزارتخانهها را با خود همراه سازند، زیرا بحث ما در این زمینه چندوجهی و چندبخشی است. این مهاجران؛ مباحث سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی دارند و نمیتوان در قالب یک وزارتخانه به این مسائل رسیدگی کرد.
این کارشناس حوزه ایرانیان خارج از کشور تاکیدکرد: حدود ۲ میلیون ایرانی در آمریکا ساکن هستند که بیشترین جمعیت ایرانی مقیم خارج را تشکیل میدهند. کانادا نیز حدود ۷۰۰ هزار ایرانی را در خود جای داده است. البته در این زمینه آمار دقیق نمیتوان داد، زیرا در برخی از کشورها تابعیت بر مبنای خاک، خون و همسر مشخص میگردد. به عنوان مثال، مبنای تابعیت ایران، خون است، پس یک شخص ایرانی که سال ۱۳۵۰ مهاجرت کرده و اکنون صاحب نوه و نتیجه است، تمامی خاندان او ایرانی محسوب میشوند، در حالی که آمریکا تابعیت خاک را پذیرفته و کسی که در آمریکا به دنیا میآید، از نظر آنان آمریکایی خواهد بود، به همین دلیل، آمریکا جمعیت ایرانیان را در حدود ۴۰۰ هزار نفر و ایران حدود ۲ میلیون نفر اعلام میکند. موضوع بعدی این است که مهاجر ایرانی از کدام کشور مهاجرت خود را آغاز کرده است. به عنوان مثال، فردی که از ترکیه مهاجرت کرده، کشور مبدا خود را ترکیه عنوان میکند، نه ایران. در اروپا هم سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان قریب به ۲۰۰ هزار نفر جمعیت ایرانی دارند که در مجموع حدود ۶۰۰ هزار نفر میشوند. کشور سوئد هم در حدود ۱۵۰ هزار ایرانی دارد. در سالهای اخیر ترکیه به دلیل لغو روادید، رفت و آمد آسان و تبلیغات وسیع برای سرمایهگذاری موفق به جذب ایرانیان شده است و بسیاری از افراد با اخذ ویزای ۳ ماهه، دائما حضورشان را در این کشور تمدید میکنند و با این اوصاف میتوان گفت، در حدود ۳۰۰ هزار ایرانی را قطعا در ترکیه داریم و پول بسیاری از ایرانیان به سمت سرمایهگذاری در ترکیه رفته است. از سوی دیگر، امارات هم از حدود ۳۰۰ هزار ایرانی مهاجر و در مقطعی حدود ۵۰۰ هزار مهاجر برخوردار بود که پس از اعمال محدودیتهایی از سوی دولت امارت، مهاجرت به سمت گرجستان بیشتر شد. علاوه بر این، در کشور استرالیا حدود ۱۵۰ هزار نفر و در مالزی حدود ۵۰ هزار ایرانی حضور دارند.
وی تشریحکرد: درصد کمی از ۵ میلیون جمعیت مقیم خارج ما اپوزیسیون و ضد انقلاب و درصدی هم با نظام کاملا همراه هستند. طیف ۷۰ الی ۸۰ درصدی هم خاکستری هستند که اگر جمهوری اسلامی ایران درست رفتار کند و حکمرانی خوبی داشته باشد، میتوانیم این تعداد را به سمت کشور جذب کرده و از ظرفیتهای آنان استفاده کنیم. اگر رفتار ما اشتباه باشد، این افراد به سمت اپوزیسیون یا خنثی رفتار کردن میروند و آنچه در این سالها اتفاقات افتاده، به دلیل نوع عملکرد خودمان بوده است. مرحوم هاشمی رفسنجانی به محض اینکه رئیسجمهور شد، دفتر جذب نخبگان را در وزارت امور خارجه راهاندازی کرد و موفق شد، تعدادی از این افراد را جذب کند. در دولت آقای خاتمی نیز اقدام بسیار خوبی در این زمینه انجام گرفت. بحث وی این بود که ایرانیان خارج از کشور موضوعات مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارند و بنابراین یک وزارتخانه یا سازمان نمیتواند به تنهایی کار آنان را پیگیری کند. دولت خاتمی در این خصوص یک شورا تشکیل داد تا به سازمانها و وزارتخانههای مختلف وظایفشان را محول نماید و این مقدمهای بود برای جهشی که در دولت احمدینژاد رخ داد. این مسیر به مدت دو سال در دولت خاتمی فراهم گردید و دولت احمدینژاد هم نتیجه این بسترسازی را گرفت، بهطوری که حدود ۵ سال، بحث ایرانیان خارج از کشور در بهترین شرایط بود. بعد از بحران ۱۳۸۸ نگاه امنیتی به این موضوع غلبه کرد، این نوع نگاه فرصتها را نمیبیند و تنها تهدید و آسیب آن را میبیند. برای بنده همچنان سوال است که چرا دولت روحانی تا این میزان به موضوع مهاجران بیتوجهی کرد، زیرا عده زیادی از افراد کابینه روحانی در خارج تحصیل کرده یا به عنوان سفیر در سایر کشورها فعالیت داشتند. متاسفانه با وجود نگاه بینالمللی که در این کابینه غلبه داشت، ظرفیت فوقالعاده ایرانیان خارج از کشور کنار گذاشته شد.
یزدانیان در پایان متذکر شد: ایرانیان مقیم خارج پاره تن کشور و بخشی از این جمعیت ۹۰ میلیونی هستند که به دلایل مختلف ناچار به مهاجرت شدهاند. جمهوری اسلامی ایران باید به خاطر داشته باشد که تنها این ۸۵ میلیون ایرانی را نبیند، زیرا یک طیف ۵ میلیون نفری نخبه، توانمند، اثرگذار، ریسکپذیر و کارآفرین در فراسوی مرزها هستند. باید در زمان سخنرانی، نوشتن دستورالعمل و وضع قوانین حضور آنان را ملحوظ داشته و برای آنها برنامهریزی کرد. خواهش بنده از نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و قضایی این است که فرصت حضور ایرانیان خارج از کشور را در نظر داشته باشند. به فرض اگر این افراد ۱۰ درصد آسیب هستند، ۹۰ درصد فرصت خواهند بود. پارادوکسی که در ذهن این نهادها وجود دارد، اتباع خارجی را تهدید دیده و اتباع خودمان را هم تهدید میبیند. هر یکمیلیارد دلار سرمایه، ایجاد اشتغالی برابر با ۱۰۰ هزار شغل دارد. ما در سال چقدر باید شغل ایجاد کنیم که نرخ بیکاریمان در همین حد کنونی بماند؟ در حالی که اگر تنها ۱۰ الی ۱۲ میلیارد دلار به کشور وارد شود، آن یکمیلیون شغل ایجاد میشود. کافی است، تنها به اندکی از ۲ هزار میلیارد دلار سرمایه ایرانیان مقیم دست پیدا کنیم تا مشکل اشتغالمان حل شود.
انتهایپیام/