از نظرکارشناسان؛ رکود بازار سرمایه، قیمتگذاری دستوری و نرخ بهره بالا موجب شده که بورس دیگر تب و تاب و رمق گذشته را نداشته باشد، بهطوری که بخشی از سرمایهگذاران بازار سرمایه را به سمت بازارهای مسکن، طلا و دلار ترک کردهاند. در این شرایط سیاستگذاریهای دولت آینده میتواند تا حد زیادی به ترسیم یک افق روشنتر برای بورس منجر شود. برای بررسی بیشتر این موضوع با فردین آقابزرگی، مدیرعامل شرکت سبدگردان نیکان و دارای ۳۳ سال سابقه در بازار سرمایه و فارغالتحصیل رشته حسابداری از دانشگاه شهید بهشتی گفتوگویی داشتیم که ماحصل آن از نظر خوانندگان ارجمند میگذرد.
درباره فعالیتهای شرکت سبدگردان نیکان توضیح دهید.
این شرکت مجوز فعالیت خود را در سال ۱۳۹۹ از سازمان بورس و اوراق بهادار دریافت و با استفاده از زبدهترین، متخصصترین و قابل اعتمادترین افراد در حوزه بازار سرمایه کار خود را آغاز کرد.
فعالیت اصلی شرکت سبدگردان نیکان، مدیریت دارایی آن دسته از سهامداران یا سرمایهگذارانی است که وقت کافی برای انجام امور سرمایهگذاری نداشته و یا ممکن است، اطلاعات لحظهای و بهروزی در اختیار نداشته باشند که در این صورت ما با انعقاد قراردادهایی، دارایی آنها را مدیریت میکنیم و در کنار آن، موضوعات دیگری مانند مشاوره در امر پذیرش عرضه، تاسیس صندوق های سرمایهگذاری اعم از بازارگردانی صندوقهای درآمد ثابت یا صندوقهای سرمایهگذاری فعال در حوزه سهام را که جزو حوزه فعالیت شرکت است، انجام خواهیم داد.
نوسانات بازار سرمایه چه تبعاتی برای سبدگردانها و از جمله سبدگردان نیکان به همراه داشته است؟
در حال حاضر بیش از ۸۰ شرکت سبدگردان در کشور فعالیت دارند که متاسفانه در سال ۱۴۰۲ و از ابتدای ۱۴۰۳ با آشفتگیهای پیشآمده در نهادهای مالی دچار زیاندهی شدهاند.
حتی این موضوع برای تعداد قابل توجهی از شرکتهای کارگزاری نیز پیش آمده است، با این حال شرکت سبدگردان نیکان در شمار نهادهای مالی انگشتشماری است که نسبت به سرمایه ثبتی ۱۱ میلیارد تومان، هنوز دچار زیان نشده است.
چه راهکارهایی مانع از زیاندهی این شرکت شده است؟
قطعا این امر بهطور اتفاقی پیش نیامده و شرکت سبدگردان نیکان نیز از راهکارهای اصولی برای جلوگیری از آن استفاده کرده، اما بهتر است که قبل از گفتن این راهکارها به مواردی اشاره کنیم که باعث این زیاندهی شده است.
معمولا اغلب شرکتهای تازهتاسیس بلافاصله بعد از اخذ مجوز فعالیت از بورس وارد موضوع سرمایهگذاری شده و از منابع داخلی خود در بورس و بازار سرمایه استفاده میکنند که یک نقطه ضعف بزرگ است، زیرا ما وظیفه داریم که منابع را در بازار سرمایه به کار بگیریم.
شرکت سبدگردان نیکان بنا به دلایلی این کار را نکرد که یک مورد آن، رعایت الزامات سازمان بورس و اوراق بهادار مبنی بر تامین ملک اداری برای تداوم فعالیت نهاد مالی این شرکت است.
ما در ابتدا سرمایه شرکت را به همراه اخذ تسهیلات بانکی برای خرید ملک استفاد کردیم و در اثنای جذب مشتری و انعقاد قراردادهایی به نسبت سرمایه در این امر هم توفیقی داشتیم و هم به نسبت کارکردی که داشتیم، کارمزد متغیری را شناسایی کردیم و در بخش سرمایهگذاری مجبور به شناسایی کاهش ارزش سرمایهگذاری نشدیم.
هرچند که خرید ملک با این هدف انجام نشد، اما سرمایهای که صرف کردیم، نسبت به سرمایه اولیه در حال حاضر حداقل ۳۰۰ درصد بازدهی دارد. در ادامه کار نیز از محل ایجاد ارزش افزوده و تجدید ارزیابی دارایی، سرمایه شرکت سبدگردان نیکان را افزایش دادیم.
در شرایط کنونی شرکتهای سبدگردان چگونه مشتریان را جذب بازار میکنند؟
موضوع خروج سرمایه در تمام حوزههای مرتبط با بورس اتفاق افتاده است،
با این حال دو شرکت این بخش مرتبا در حال جذب منابع و سرمایه هستند. هماکنون نهتنها ما، بلکه اغلب همکاران دچار این معضل شده، یا فسخ قراداد داشته و یا با کاهش سرمایهگذاری روبهرو بودهاند.
به هر حال وضعیت خروج سرمایه به صورت یک اپیدمی درآمده است. تصور بنده این است که بهترین راهکار و نتیجه، پایداری در امر سرمایهگذاری در اوارق بهادار و سهام از محل تامین پسانداز واقعی مردم است.
در این صورت اگرچه ممکن است، در مدتی کوتاه بازار سرمایه دچار نوساناتی شود، اما برآیند آن همواره سودآوری است.
چه اقدامات و برنامههایی در سال جاری برای جذب سرمایهگذاری در شرکت سبدگردان نیکان صورت گرفته است؟
یکی از نکاتی که موجب تفاوت محسوس بین این شرکت و شرکتهای سبدگردان دیگر میشود، عدم زیاندهی و عدم مشمولیت آن در ماده ۱۴۱ است.
شرکت سبدگردان نیکان در حال حاضر سودآوری معقولی دارد و نسبت بازدهی آن نسبت به بازدهی سطح بازار معقول است.
از طرفی، این شرکت بهطور مرتب خود را عیبیابی کرده و واقعیتها را میبیند. در این راستا سطح نارضایتی مشتریان که منبعث از کاهش بازدهی و یا دلایل دیگر است را بررسی میکنیم.
از نظر بنده، اولین وظیفه هر سازمانی این است که بداند، چه ایرادی دارد و خود را با شرایط موجود تطبیق دهد.
همین موضوع موجب شده که شرکت سبدگردان نیکان مدام خواستههای مشتریان را شناسایی و اجرا کند.
ما با توصیهای که به همکاران داریم، باید به شکل کاملا منصفانه و واقعبینانه ایراد را کشف و به مشتری بگوییم تا خیال مشتریان راحت باشد.
در راستای بهبود وضعیت بازار سرمایه طی یکسال اخیر چه اقداماتی صورت گرفته است؟
صحبتهای خوشایند آقای خاندوزی، وزیر اقتصاد در مورد بورس و فضای کسبوکار و پیشبینیپذیری آن در کمترین حد انتظار محقق شده است.
سطح پیشبینیپذیری اقتصاد هنوز صفر است و وقتی یک فعال اقتصادی شب میخوابد، صبح نمیداند که قرار است چه اتفاقی بیافتد؟ یا نرخ بهره و ارز چه میشود؟ همه اینها نامشخص است.
از سوی دیگر، زمانی که وزیر یا رییس دولت عوض شده، ما دوباره از نقطه صفر شروع کردهایم و بعد از انتخابات گویی نوع حکمرانی دولت در عرصه اقتصاد اقتضا میکند که از اصل ۴۴ قانون اساسی تخطی شده و دولت مدام بزرگ شود.
در این راستا چه انتظاری از دولت جدید دارید؟
توقع ما این است که حرمت سرمایه بخش خصوصی به رسمیت شناخته شود. مادامی که بخش خصوصی را در کنار دولت داشته باشیم، دولت نه به عنوان فعال اقتصادی، بلکه به عنوان ناظر، سیاستگذاریهای کلان را با مشورت بخش خصوصی انجام میدهد و شرایط بهتر خواهد شد.
البته تصادفا شهید رئیسی هم این موضوع را با تاکید مطرح کردند که بخش خصوصی باید به دولت ایده بدهد و دولت نیز نظارت کند، نه اینکه اقتصاد را به دست بگیرد.
از رئیس جمهور آینده انتظار میرود که حرمت بخش خصوصی را نگه دارد و اتاقهای فکر اقتصادی صرفا متشکل از تصمیمگیران دولت نباشد.
در حال حاضر دولت خواسته و ناخواسته در اثر سوء مدیریت، تحریم و… وضعیت اقتصادی ناترازی دارد و به همین دلیل ممکن است که به هر جایی دستاندازی کند یا به سود شرکتها و زیان آنها تصمیم بگیرد.
عدم مداخله در امورات بخش خصوصی از سوی دولت چه پیامدهای مثبتی دارد؟
در این صورت قیمتگذاری دستوری، نرخ خوراک پتروشیمی، روند قیمتگذاری ارز نیما و… اصلاح شده و همین موضوع مانع میشود که دولت به تنهایی تصمیم بگیرد.
در حال حاضر زیرمجموعههای قانونی خارج از قانون اساسی وجود دارد.
قانون بورس و اوراق بهادار میگوید که نماینده تشکلهای خودانتظام باید در شورای عالی بورس حضور داشته باشد. شورایی که۱۱ نفر عضو دارد، اما ۷ نفر آن از خود دولت است؛ در این شرایط مسلما همان ۴ نفر هم حکم خود را از وزیر دریافت میکنند که نشان از عدم تاثیرگذاری رای بخش خصوصی دارد.
این اتفاق ناخوشایند قبلا در اتاقهای بازرگانی هم افتاد و آن را تبدیل به یکی از زیرمجموعههای دولت کرد، از اینرو بهترین اقدام در راستای تحقق خواستههای بخش خصوصی در سال ۱۴۰۳ که شعار آن مشارکت آحاد مردم در جهش تولید نامگذاری شده، توجه به بازار سرمایه است که مشخصترین مکانی است که میتوان از آن به عنوان نقطه مشارکت مردم یاد کرد.
این بازار منابع نقدینگی و مالی صنعت و تولید را تجهیز کرده و به نقدینگی مورد نیاز تبدیل خواهد کرد.
و سخن آخر…
تصور میکنم، بهترین راهکار برای پیشگیری از ضرر سرمایهگذاران، اتکاء به سرمایهگذاری غیرمستقیم است.
تجربه نشان میدهد، آنان معمولا قادر به دریافت منابع کافی نیستند یا اطلاعاتی از تحلیل بازار سرمایه ندارند، بر این اساس اگر با مشاوره از مجاری قانونی؛ یعنی شرکتهای دارای مجوز رسمی از سازمان بورس و اوراق بهادار به این سمت بروند، سود بیشتری خواهند داشت.