در کشورمان، صنعت مُد (فشن) هنوز به درستی شناخته و به اهمیت آن پرداخته نشده است. دلیل آن هم روشن است؛ کافی است به خاطر بیاوریم که از بین ۵ هزار و ۶۴۲ رسانه رسمی ثبت شده در معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، فقط ۱۳ رسانه در سطح کشور پروانه فعالیت در حوزه مُد را دارند که از همین تعداد نیز، نیمی غیر فعال و نیم دیگر با چالشی جدی جهت انتشار مواجه هستند. مُد و رسانه، یک روح در دو بدن هستند و زمانی میتوان از صنعت مُد سخن به میان آورد که رسانهای برای ترویج و تبلیغ آن وجود داشته باشد، در غیر این صورت، مُدی وجود نخواهد داشت و آنچه باقی میماند، اثری گمنام است که جز چند نفر محدود از آن خبردار نخواهند شد.
ضربالمثلی در ادبیات فارسی وجود دارد که میگوید؛ از دیده برود، هر آنچه از دیده برود. این ضربالمثل به روشنی، واقعیتی را در خصوص اهمیت تبلیغ و ترویج بیان میدارد و این معنا را متبادر میسازد که برای جریانسازی هر اثر نو و تازه، رسانهها اعم از مکتوب، تصویری، شنیداری و مجازی باید بازارسازی کنند و تقاضای آن را در سطح کلان به وجود آورند، در غیر این صورت به رغم تمام خلاقیتها و نوآوریها، اثر از بین خواهد رفت و یادی از آن باقی نخواهد ماند.
مروری بر تاریخچه صنعت مُد ایران، مشخص میسازد که این صنعت بیش از همه ادوار گذشته، در دوره پهلوی و همزمان با افزایش درآمدهای نفتی و اوج مصرف، رفاه و علاقه به نوگرایی در کشورمان گسترش یافت، بهطوری که رسانههای آن دوره، به منظور معرفی محصولات جدید، نهتنها از روشهای رایج در غرب، بلکه گاهی از آن الگوها هم پیشی میگرفتند و با استفاده از همه ابزارهای رسانهای، به تبلیغ و ترویج کالاهای نو به منظور مُدسازی و جذب انبوه مشتری اقدام میکردند.
اما این صنعت پولساز و در عین حال فریبنده، پس از انقلاب اسلامی و به دنبال رواج فرهنگ سادهزیستی و همچنین وقوع جنگ، از تب و تاب افتاد و حداقل یک دهه، هیچ رسانهای حق مُدسازی و تبلیغ محصول به روش آنچه در گذشته معمول بود، نداشت و در نتیجه، خشک و تر با هم سوختند و صنعت مُد ایران که میرفت الگوساز شود، به محاق رفت و به همین نسبت، محصولات نوآور ایرانی ناشناختهتر شدند و زمینه برای ورود محصولات رنگ و لعابدار خارجی فراهم شد.
از آنرو که هجمه فرهنگ وارداتی، منجر به مقابله جوانان نوگرا و مسئولان فرهنگی و انتظامی کشور شد، در سال ۱۳۸۴ نهادی با عنوان کارگروه مُد و لباس از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاسیس شد تا بتواند نیاز جوانان را به مُدگرایی پاسخگو بوده و نظارت بر صنعت مُد ایران را عهدهدار باشد. هر چند تاسیس این کارگروه در ابتدای امر به فال نیک گرفته شد و بسیاری از طراحان و تولیدکنندگان داخلی به آن امید بستند، اما به دلیل کم اهمیت شمرده شدن نقش رسانه در اساسنامه آن، این کارگروه خیلی زود اثر واقعی خود را از دست داد و تبدیل به یک مانع جهت توسعه صنعت مُد ایران شد. اکنون این صنعت، بیش از هر زمان دیگر، نیاز به توجه و درخشش دارد. درگیریها و برخوردهای قضایی ناشی از بدحجابی و پوشش و…، نه صرفا به دلیل تمّرد، بلکه به دلیل ناکارآمد بودن صنعت مُد داخلی صورت میپذیرد؛ صنعتی که سالهاست به محاق رفته و آنچه هماکنون فعال است، فرهنگ وارداتی است که به دلیل ناکارآمدی رسانههای تخصصی، ذهن و سلیقه و در یک کلام خودباوری کشورمان را ربودهاند.