پایگاه خبری دنیای سرمایه

ضرورت اصلاح ساختار آموزش عالی تربیت معلم

اگر تعلیم و تربیت را به مثابه فرایندی آینده‌‎ساز، سرمایه‌‎آفرین و انسان‎‌محور ترسیم کنیم، پیش از هر چیز می‎بایست بستر و زیرساخت مناسب فراهم باشد تا با اتکا بر آن بتوان به محتوا و بروندادی فاخر دست یافت.

بر همین اساس، در آموزش و پرورش برای تولید محتوای مناسب و پرورش نسل و سرمایه آینده کشور، می‎بایست مدیریت، سیستم و ساختاری کارآمد و سالم به عنوان زیرساخت‎ و پشتیبان، منابع محتوایی و سرمایه انسانی لازم را فراهم کند.

بنابراین، پیش‎نیاز دستیابی به تعالی عملکرد، رسیدن به اهداف کلان ملی و تحقق سند تحول بنیادین و برنامه‎‌‌های توسعه کشور، رویکرد تحولی و بازمهندسی ساختاری است که در پس آن، بهره‎‌مندی از ‌سرمایه‎‌های انسانی و معلمانی توانمند، تضمین‌‎کننده ارائه بهترین و متعالی‌‎ترین خدمات به دانش‌‎آموزان و جامعه باشد.

بر این اساس، تأمین زیرساخت‎های همه‌‎جانبه مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با هدف داشتن معلمانی شایسته و توانمند که مبداء تحول و برای فرزندان این سرزمین، اندیشه‎‌ساز هستند، از اهمیت بالایی برخوردار است.

یکی از مسیرهای پیش‌‎بینی شده برای تضمین استمرار حضور بهترین‎‌ها در کسوت معلمی، مراکز تربیت معلم است که در ایران، بیش از یک قرن سابقه دارند و پیش از این، در قالب دارالمعلمین و سپس دانش‎‌سراها و مراکز تربیت معلم و در شکل امروزی خود، دانشگاه‎‌های فرهنگیان و شهید رجائی، وظیفه تأمین، تربیت و تعالی نیروی انسانی در این حوزه را بر عهده داشته و دارند.

اگرچه جایگاه مراکز آموزش عالی وابسته به وزارت آموزش و پرورش، ذیل ساختار سازمانی این دستگاه لحاظ شده است اما باید توجه داشت که نحوه مدیریت و اداره این دانشگاه‎‌ها از حساسیت ویژه‎‌ای برخوردار می‎‌باشد و مختصات، قابلیت‌‎ها و الزاماتی متفاوت و فراتر از ساختار اداری آموزش و پرورش را طلب می‎‌کند.

در وهله اول، باید توجه داشت که استقلال و در عین حال حیات دوگانه این دانشگاه‎ها نباید تضعیف شود. وقتی نام دانشگاه بر یک نهاد آموزشی گذاشته می‎‌شود، لازم است ارتباط آن با وزارت علوم،‌ تحقیقات و فناوری تقویت گردد و نباید به دلیل این که زیرمجموعه وزارت آموزش و پرورش است، اجازه داد هویت دانشگاهی این مراکز آموزشی آسیب دیده یا تضعیف شود.

در واقع، ارتباط فرادستگاهی این مراکز آموزشی به عنوان بخشی از هویت سازمانی آن‎‌ها، می‎بایست وجود داشته باشد و تقویت شود تا مراکز آموزش عالی وزارت آموزش و پرورش در طبقه‎‌بندی دانشگاه‎های برتر ایران قرار گیرند.

از توان این دانشگاه‎‌ها همچنین می‎توان برای تجمیع و ساماندهی فعالیت‎‌ها و نیازهای پژوهشی آموزش و پرورش استفاده نمود تا از این طریق، چرخه خدمات آموزشی و پژوهشی در دانشگاه تکمیل گردد و راهکارها، محتوا و منابع باکیفیت‌‎تری در اختیار آموزش و پرورش قرار گیرد و از طرفی نیز بار سازمانی و ساختاری آن کاهش یابد.

دانشجویان باید احساس دانشجو بودن و تحصیل در یک مرکز آموزش عالی برتر را تجربه کنند، نه این که دانشگاه را ادامه مقاطع متوسطه خود دانسته و از هویت و اصالت یک دانشجو فاصله یابند.

اساساً تغییر نام مراکز تربیت معلم به دانشگاه فرهنگیان، بر اساس همین تفکر صورت پذیرفت تا معلم و متعلم علاوه بر نقش اولیه خود، نقش استاد و دانشجو را نیز تجربه کنند و مضاف بر استانداردها و مهارت‎‌های معلمی، با ویژگی‎‌ها و نقش‌‎های موجود در آموزش عالی به عنوان امتداد مسیر مدرسه آشنا شوند.

همچنین، باید توجه داشت که وظیفه اساتید در این نوع دانشگاه‎‌ها بسیار سخت‎‌تر و پیچیده‎‌تر می‎‌شود چراکه علاوه بر تعلیم و تربیت یک معلم براساس استانداردهای وزارت آموزش و پرورش، می‎‌بایست همانند سایر دانشگاه‎‌ها، استانداردهای آموزش عالی و وزارت علوم را نیز در ساختار آموزش و پژوهش دانشجویان پوشش دهند.

بنابراین، در کنار دستاوردهای آموزشی و پژوهشی، حصول دستاوردهای مهارتی و حرفه‎ای نیز اهمیت خاصی پیدا کرده و این خود نیازمند بهره‎‌مندی از برترین، بهترین و توانمندترین اساتیدی است که قادر باشند دانشجویان را در تمامی جهات با به‎روزترین علوم و فنون ملی و بین‎المللی تجهیز نموده و به عنوان مهم‎ترین سرمایه‎‌های ملی که در شکل‎‌گیری نسل آینده نقش دارند، تحویل آموزش و پرورش نمایند.

در ساختار چنین دانشگاهی ضروری است مسئولیت‌‎پذیری و پاسخگویی در حد اعلای خود باشد و بهترین فرایندها برای خدمت‎‌رسانی به ذی‌نفعان مربوطه طراحی گردد تا در عین مدیریت هزینه‌ها، سرعت و کیفیت خدمات به دانشجویان، اساتید و کارکنان بالا باشد و چابکی سازمانی در کنار به‎روز بودن و بهره‎مندی از فناوری‎ حفظ گردد.

باید توجه داشت که هدایت‎‌گر تعلیم و تربیت، یعنی معلم، می‌‎بایست توانمندی‎‌های چندساحتی و چندبعدی داشته باشد و در بهترین شرایط و با بهترین امکانات، آموزش یابد و تجهیز شود تا در آینده که وارد عرصه مقدس معلمی شد، هیچگونه خلاء دانشی و مهارتی نداشته و همواره احساس بالندگی شغلی و عزت نفس داشته باشد.

تسلط بر جوانب متعدد تعلیم و تربیت، آموزش و پژوهش، ویژگی‎‌های نسل‎‌ها، فناوری‎‌های آموزشی، مهارت‌‎های حرفه‎‌ای و شغلی، اخلاق معلمی، مدیریت استعدادها، کارآفرینی و مهارت‎‌افزایی، اقتصاد و بودجه، تفکر انتقادی، مدیریت منابع، مدیریت ارتباطات و بسیاری از فنون میان‎‌رشته‎ای از جمله مواردی هستند که یک معلم باید در طول مسیر شغلی خود با آن‎‌ها آشنا باشد و از آن‎ها در راستای تربیت نسل برتر مدد حاصل نماید.

بر همین اساس، نباید نقش این مراکز آموزش عالی در تداوم و استمرار آموزش‎‌های حین خدمت و توانمندسازی معلمان بر اساس قواعد و استانداردهای متعالی را نادیده گرفت.

در مسیری که ترسیم گردید، باید به دانشجومعلمان، این سرمایه‌های اجتماعی، توجهی دوچندان کرد. آن‎ها علاوه بر دانشجو بودن، منتخبین و برگزیدگانی هستند که چه از روی اشتیاق و چه سایر انگیزه‌‎ها، این حرفه و مسیر مقدس را برگزیده‎‌اند و نباید گذاشت در ابتدای مسیر شغلی خود و در دوران دانشجویی دچار بی‎‌انگیزگی، دلسردی یا سرخوردگی شوند، بلکه باید معلمی را  رهسپار کلاس درس کرد که به شغل خود افتخار می‎‌کند و سرآمد علمی و اخلاقی و الگوی بی بدیلی برای جامعه است.

متأسفانه در حال حاضر، افزون بر مشکلات مدیریتی و فرایندی، عدم تمرکز فعالیت‌‎های آموزش عالی مرتبط با وزارت آموزش و پرورش تحت یک مجموعه و مدیریت در کنار تعدد و پراکندگی بسیار زیاد جغرافیایی مراکز آموزشی بدون در نظر داشتن آمایش سرزمینی، از جمله مسائل عمده در این حوزه است.

فضای فیزیکی و کالبدی غالب این مراکز نامناسب است و بعضاُ در شأن دانشجومعلم نیست. وجود مراکز متعدد و پراکنده با معماری متفاوت از یکدیگر که بیشتر شبیه مدارس هستند، بدون در نظر داشتن استانداردهای حداقلی یک مرکز آموزش عالی در بخش‌‎های مختلف آموزشی، اداری، خوابگاهی، ورزشی و تغذیه و همچنین توزیع نامتوازن دانشجویان و کارکنان، از دیگر مشکلاتی است که در کنار سایر مسائل، کیفیت خدمات و اثربخشی را کاهش داده است.

بر همین اساس، داشتن امکانات آموزشی و رفاهی مناسب، خوابگاه‎‌های استاندارد،‌ تغذیه و درمان ایده‌‎آل و زیرساخت‎‌های ورزش و سلامت همراه با افق و برنامه‌های فرهنگی و معرفتی موثر، از جمله حداقل‎‌هایی است که می‎‌بایست مورد توجه قرار گیرد.

سلسله تربیت و جذب معلم در ایران با فراز و نشیب‎‌های بسیاری مواجه بوده که در همین راستا لازم است مشکلات فضای فیزیکی و امکانات، کسورات حقوق دانشجویان، تعدد انواع اساتید، نسبت استاد به دانشجو، مدیریت وارداتی یا ناکارآمد و ناآگاه به هر دو وجه آموزش و پرورش و وزارت علوم و نگاه سنتی و دیوان‎‌سالاری در اداره امور به جای رویکرد فرایندی و دانشگاهی در کنار لزوم تشکیل مجتمع‌‎های بزرگ و یکپارچه دانشگاهی در استان‎ها، داشتن برنامه بلندمدت جذب و تربیت نیرو براساس آمایش و نیازهای ملی، جذب و به‎‌کارگیری اساتید خبره و برجسته و داشتن برنامه برای نگهداشت و معیشت و منزلت آن‎ها، ایجاد رشته‌های جدید متناسب با نیاز جامعه و دستگاه، به روز رسانی محتوای آموزشی و سرفصل‎‌ها، تجهیز دانشجویان با علوم روز و فناوری‌های دیجیتال، اشاعه رویکرد مهارت‎‌محوری و کارآفرینی در دانشجومعلمان، توزیع و جذب متناسب دانشجو بر اساس امکانات و زیرساخت‎‌های موجود و توجه به ماهیت جدید مدارس و نیازهای به‎‌روز آموزش و پرورش در برنامه‌ها و فرایندها، یک بار برای همیشه حل و ساختار یکپارچه و کارآمد آموزش عالی تربیت معلم به عنوان نمونه‎‌ای‎ برتر و موفق مورد توجه قرار گرفته شود تا بهترین الگو و استاندارد در آموزش و پرورش و آموزش عالی باشد.

به عنوان کلام پایانی، لازم به یادآوری می‎‌باشد دانشجومعلمان، گوهر اندیشه و بازتاب تمام‎‌نمای دانش‌‎آموزان و آیندگان هستند و بر همین اساس، فرایندی که قرار است در این مراکز آموزش عالی اجرا شود، پیچیده و چندبعدی است و خروجی آن می‌‎بایست به تربیت معلم خلاق، با اخلاق، متعهد و متخصص منجر شود.

 

دکتر امین حکیم

عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان

پایان پیام./

4.9/5 - (14 امتیاز)
تبلیغات