قرار است امروز اعضای سازمان منطقهای شانگهای به عضویت ایران رأی دهد؛ چنانکه مقامات کشورمان توضیح دادند از امروز به بعد عضویت ایران در شانگهای تکمیل خواهد شد و ایران عضوی کامل و دارای حق رای خواهد بود.
در کنار سازمانها و نهادهایی همچون اکو، سازمان کشورهای حاشیه دریای خزر، اتحادیه اورآسیا و… شانگهای جدیدترین نهاد منطقهای است که ایران در آن عضو شد و از حق رأی برخوردار میشود. البته استراتژی عضویت در نهادهای منطقهای و حضور هرچه بیشتر در مجامع منطقهای، سیاسی است که از چند سال پیش به این سو، بهطور جدی از سوی رهبران ایران دنبال میشود. منطق عضویت در این نهادها این است که مجامع و نهادهای منطقهای در واقع حاشیه امنی برای ایران پدید میآورند که کشورمان را از آسیب حملات مستقیم دشمنان در امان میسازد.
این مجامع با روابط درون گروهی و مخفی ماندن این روابط از نگاه و رصد دشمنان، فضایی خاکستری برای همکاریهای اقتصادی و تجاری تهران پدید میآورد که بهطور عمومی موقعیتی مناسب برای دور زدن تحریمها و خنثی کردن تدابیر سختگیرانهای است که از سوی ایالات متحده و اروپای غربی علیه ایران تمهید و اعمال شده است. بر این پایه شاید بتوان تلاش کشورمان در اصرار ورزیدن برای عضویت در گروههای سیاسی – اقتصادی منطقهای را تلاشی انفعالی و تحت تاثیر تحریمها و سختگیریهای غرب دانست. البته مسئولان ایرانی این دیدگاه را رد و اصرار میکنند که اینگونه اقدامات در واقع راهبرد جدیدی است که در سیاست خارجی کشورمان تدبیر شده است.
این ادعا از جهاتی ممکن است درست باشد؛ چراکه در حال حاضر و در چشمانداز قابل پیشبینی ایران ارادهاش را بر نزدیکی به شرق و هماورد طلبی با غرب بنا گذشته و با این رویکرد چارهای جز پناه بردن به سازمانها و نهادهای منطقهای ندارد، درواقع روند واگرایی میان و غرب و بالاخص ایالات متحده، باعث شده تا کشورمان به نهادهای منطقهای با گرایش به روسیه و چین هل داده شود. در این صورت نهادهایی مانند شانگهای و اتحادیه اورآسیا، مجمعهایی هستند که علاوهبر آنکه فاصله آشکاری با اروپای غربی و ایالات متحده آمریکا دارند، حیاط خلوتهایی به دور از چشم ناظران و سیاستمداران غربی هستند که در این اهداف ایران به راحتی همکاریهای اقتصادی و تجاری خویش را پیش میبرد.
البته تجربههای زیادی در پیوستن و عضویت در بازارها و نهادهای منطقهای دارد، حتی در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی هم ایران در دستور عضویت بود که پس از تاسیس دولت جمهوری اسلامی، ایران از این پیمان خارج شد؛ علاوه بر این در سالهای گذشته و پس از فروپاشی شوری سابق، ایران برای گسترش حضور در آسیای میانه و قفقاز تلاش زیادی کرد و در همین راستا، به تقویت سازمان اکو پرداخت؛ اما با همه تلاشهای صورت گرفته به وضح میتوان مشاهده کرد که اکو هیچ وقت در ظرفیت یک سازمان اقتصادی تمام عیار و فعال منطقهای فعالیت نکرده است. چنانکه هماکنون و علیرغم حضور کشورهای متعدد در این سازمان منطقه، حتی نشستهای سران و اعضای آن هم بهطور منظم برگزار نمیشود؛ علاوه بر این کشورمان در سالهای گذشته با تبلیغات فراوان شریک اقتصادی اتحادیه کشورهای اورآسیا شد. در آن هنگام رئیس جمهور وقت (حسن روحانی_ و همکاران او ا راین عضویت استقبال فراوانی کردند و گفته شد که این عضویت ایران را از کشورهای اروپایی بی نیاز می کند و افق مناسبی را پیش روی تجارت منطقه ای ایران می گشاید. با این حال نمیتوان انکار کرد که همه آنچه در مورد ظرفیتهای همکاری ایران و اورآسیا گفته شده روی کاغذ باقی مانده و اکنون فقط درصد ناچیزی از آن عملیاتی شده است.
حال اگر همین روحیه در مورد فعالیت ایران در سازمان اقتصادی امنیتی شانگهای تکرار شود، آنگاه باید پرسید که وقتی ظرفیتهای استفاده نشدهای در همکاری با سازمانهای منطقه باقی میماند، اصولا انگیزه پیوستن به این نهادهای منطقه چیست؟