افسردگی، اضطراب، بیخوابی، مشکلات روانی و بسیاری از مسائل دیگر زمانی در جامعه بیشتر میشود که از آموزههای علم روانشناسی بهرهای گرفته نشود، اما امروز به لطف پیشرفتهای علمی، تغییرات نگرشی و همچنین وجود افراد آگاه و تحصیلکرده در این حوزه، بسیاری از مردم به منظور اصلاح و حرکت به سمت یک زندگی سالم، استفاده از ثمرات این علم را به عنوان یک ضرورت پذیرفتهاند. خانم مارال عباسبیگی، کارشناس ارشد روانشناسی، از جمله بانوانی است در رشته روانشناسی بالینی تحصیل کرده و به صورت جدی به فعالیت در این حوزه پرداخته است و تاکنون نیز به موفقیتهای زیادی دست پیدا کرده است. وی که اصالتا کرد است، دوران ابتدایی را در استان کرمانشاه و دوران متوسطه را در رشته علوم انسانی در شهر سنندج سپری کرده و پس از آن با قبولی در کنکور رشته روانشناسی بالینی در شهر اهواز مشغول به تحصیل شد. بعد از اتمام تحصیل و ازدواج، در مقطع کارشناسی ارشد همین رشته قبول شد و سپس بهطور جدیتری در این زمینه به فعالیت پرداخت. ماحصل مصاحبه “دنیای سرمایهگذاری” با این بانوی پر تلاش را میخوانیم.
چه زمانی به این حرفه علاقهمند شدید و بهطور جدی به آن ورود کردید؟
صرف نظر از انگیزه و علاقه، استارت اولیه این فعالیت زمانی زده شد که در دوران نوجوانی به روانشناس مراجعه کردم. نحوه برخورد و آرامشی که دریافت کردم و تاثیرگذاری زیاد آن بر من و عملکردم، باعث ورودم به بخش شخصیتپردازی شد و خودم را در قالب کاراکتر یک تراپیست تصور کردم. بعد از آن، علاقه به بحثهای روانشناسی در من بیشتر شد و از دوم دبیرستان با کشش به سمت این بخش، روانشناسی بالینی را به عنوان رشته تخصصی خود انتخاب کردم و با رتبه خوبی در کنکور سراسری این رشته قبول شدم. قطعا اگر بار دیگر به گذشته بازگردم، باز هم روانشناسی انتخاب اول من است، چراکه نسبت به این رشته، یک عشق و کشش درونی دارم. از سوی دیگر، اگر دوباره این فرصت فراهم شود، با شور و شوق بیشتری به تحصیل روانشناسی میپردازم و از ظرفیت اساتید برجستهای از جمله دکتر غنایی، دکتر عطاری، دکتر سیگارودی، دکتر میکائیلی، دکتر نظری و دکتر گل دوست که از افراد اثرگذار و پیشرو بنده در این زمینه هستند، بیشتر استفاده میکنم.
چه دستاوردهایی در زمینه علم روانشناسی کسب کردهاید؟
در دوران تحصیلی در دانشگاه مقالات زیادی تالیف کردم که اکثر آنها به چاپ رسیده است. پس از آن در دوران تحصیل حدود ۷۰۰ ساعت در کارگاههای تخصصی گذراندم و در کنار آن در کارگاههای مرتبط نیز حضور داشتم، بهطوریکه هماکنون نیز عضو نظام روانشناسی ایران و عضو انجمن روانشناسان ایران هستم. همچنین به عنوان عضو داوطلب، در دوران کرونا به مردم خدماترسانی کرده، با کمک بسیج، کارگاههای متعددی در سطح استان کرمانشاه برای بانوان راهاندازی و به عنوان عضو انجمن بیماران مبتلا به سرطان و عضو خانه تابآوری ایران برای مردم استان کرمانشاه انجام وظیفه کردهام. علاوه بر این، برای اولین بار در سطح این استان کافه خودیار روانشناسی راهاندازی کردم که هر دو هفته یکبار با موضوعهای بهروز و پرمخاطب و چالشهای موجود جامعه کارگاههایی برگزار میشد و مخاطبان زیادی داشت. در این پروسه خیلی از دوستان روانشناس به صورت خودیار با ما همکاری میکردند که از جمله آنها دکتر محمدرضا مقدسی، پدر تابآوری ایران و مدیر و موسس خانه تابآوری بود. طی همین نشستها و برنامهها از من دعوت شد تا کلیپهای آموزشی خانه تابآوری ایران را اجرا نمایم. در این مسیر کمپینهایی برگزار شد که مهمترین آن، کمپین حمایت از بانوان سرپرست خانوار بود که با کمک خیرین و همچنین دکتر فریبرز لطفی، رییس بیمارستان دکتر محمد کرمانشاهی استان کرمانشاه، برای این بانوان تسهیلاتی فراهم شد. از دیگر متخصصان مطرح میتوان از سرکار خانم دکتر سهیلا نانکی و سرکار خانم زهره خداپرست نام برد که در انجام کارهای خیر، این مجموعه را تنها نگذاشتهاند. البته باید گفت، تمام فعالیتهای ما به صورت خودیار صورت گرفته و در این مسیر هیچ نهاد و ارگان دولتی با ما همکاری نکرده و تنها به لطف خدا و مردم این فعالیتها به سرانجام رسیده است.
در سال جاری به منظور معرفی هرچه بیشتر نتایج علم روانشناسی چه اقداماتی انجام دادهاید؟
امسال به مناسبت روز روانشناسی، جشنی را در خانه سالمندان ارم کرمانشاه برگزار کردیم که با حمایت انجمن افق سلامت کرمانشاه و با مدیریت آقای حمزهای و گروههای متعدد، در شادی آن سهیم بودیم. البته در این پروسه از مساعدتهای استادان عزیز آقایان دکتر سیف الاسلامی، عضو سازمان پزشکی قانونی کرمانشاه و روانپزشک، دکتر مقدسی، پدر خانه تابآوری ایران و مهندس زهتابان، مدیر انجمن حمایت از بیماران مبتلا به سرطان استان کرمانشاه نیز بیبهره نبودیم. کارگاههایی هم به صورت رایگان و دورهای در سطح استان برگزار میشود که طی آن به عزیزان و علاقهمندان خدماترسانی میشود. در حیطه کاری و شغلی خود نیز، تجربیات زیادی کسب کردهام و با مراجعان مختلف از هر قشری روبهرو بودهام که هر یک از آنها برای من یک خاطره و تجربه است.
در ارتباط صحیح با مراجعهکنندگان خود، به رعایت چه اصولی پایبند هستید؟
یکی از پایههای رفتاری بنده، تعامل صحیح با مراجعان است که سعی میکنم در برخورد اول پذیرنده آنها باشم. ارتباط پشت میزی با مراجعان برای من هضمشده نیست. در بیشتر مواقع فرد مراجعهکننده که گرفتار اضطراب است، به امنیت نیاز دارد و این امر با ایجاد تعامل دوجانبه فراهم میشود. افراد مبتلا به اختلال افسردگی، نیازمند توجه و همدردی بیشتری هستند، بهطوریکه با ایجاد فضای امن و بدون اینکه قضاوت شوند، بتوانند تمام احساسهای آزاردهنده خود را بروز دهند.
به منظور فراگیری بیشتر علم روانشناسی و مشاوره بهتر به مراجعهکنندگان، در چه سمینارها و کارگاههایی حضور داشتهاید؟
در صورت امکان، در اغلب سمینارها و کارگاهها حضور پیدا میکنم و در این مسیر از لایوها و کارگاههای آنلاین نیز بهره خواهم گرفت. علاوه بر این، استفاده از رویکردها و نگرشهای مختلف روانشناسی از دیگر اقدامات من است. بهطور کل، از هر آنچه مفید و قابل استفاده باشد، بهره خواهم گرفت که نمونه آن برگزاری رایگان کارگاهها و انتخاب موضوعاتی مانندهیس دخترها فریاد نمیزنند (آموزش جنسی به کودکان) مدیریت استرس در شرایط بحران، سوگ و مراحل آن، عشق ویرانگر، تریبون آزاد (اولویت با بچههای طلاق)، تعاملی صحیح با فرزندان، نشاط اجتماعی با محوریت خوددوست داری، مهارتهای شاد زیستن و اختلال شخصیت است که اغلب نادیده گرفته میشوند.
از سختیهای این کار برایمان بگویید. با مشکلات موجود چگونه برخورد میکنید؟
قطعا این کار سختیهایی را به همراه داشته که نمونه آن، دوری از خانواده و دلتنگی، خستگی، شبزندهداری و… است. به عنوان مثال، برای فراگیری بیشتر این کار، مجبور بودم که فرزند ۳ سالهام را برای مراقبت پیش مادربزرگش بگذارم. در شرایط کنونی مهمترین هدف من، ادامه تحصیل در مقطع دکتری رشته روانشناسی سلامت است که به منظور آن تلاشهای زیادی انجام دادهام. با توجه به تغییراتی که در نوع نگرش نسل جوان به وجود آمده، شرایط خوبی در پیش است. برای نمونه، بسیاری از نوجوانان امروز با پای خود به مطب روانشناس مراجعه کرده و تحت درمان و مراقبت قرار میگیرند، در حالی که در گذشته به آنها برچسبهایی مانند دیوانه، محجور و… زده میشد.
چالشهای محیط زندگی چه تاثیری در اختلالات روانی دارد و علم روانشناسی در این زمینه چه اندازه کمکبخش است؟
چالشها و مشکلات موجود در بیشتر مواقع، آستانه تحمل انسان را کاهش میدهد و از عملکرد اجتماعی مناسب دور میکند. در علم روانشناسی، این فرصت وجود دارد که بتوان یک انسانی را از انزوا نجات داد و برای او راهکارهای منطقی ارائه داد. برای مثال، یک انسان مشوش با رفتن به اتاق درمان به آرامش میرسد و لبخند رضایتبخشی میزند که برای روانشناس تسلیبخش است. اینکه او به تو اعتماد میکند و از ناگفتههایش میگوید، حس مطلوبی را به تراپیست میدهد. این حس زمانی بیش از همیشه پررنگ است که او با احساس رضایت و با خیال آرام از اتاق خارج میشود. چنانکه خداوند نیز میفرمایند: «گرهگشایی از کار یک مومن، ۱۰ برابر طواف فضیلت دارد.»
بیشتر مراجعان این حرفه از کدام طیف جامعه هستند؟
روی هم رفته بیشتر مراجعان از قشر جوان جامعه بوده و موضوع روانشناسی و اهمیت آن برای آنها تعریف شده است. همچنین اقشار تحصیلکرده نیز به جلسات تراپی اعتماد دارند و مراحل درمان برای آنها زودتر به نتیجه میرسد. معمولا افرادی که با عزم راسخ خود به نزد مشاور یا روانشناس مراجعه میکنند، نتیجه بهتری میگیرند. از آنجایی که حوزه اصلی فعالیت بنده، به اختلالات روانی بازمیگردد، در این زمینه به افراد دارای افسردگی، اضطراب و افرادی که بعد از ۱۸ سالگی علائم اختلال شخصیت را از خود بروز میدهند، مشاورههایی ارائه میدهم و در حل اختلالات اضطرابی نیز به افراد بزرگسال کمک میکنم.
مسائل اقتصادی چه تاثیری در گرفتاریهای روحی و روانی دارد؟
قطعا مشکلات اقتصادی رابطه مستقیمی با مشکلات روحی دارد، چراکه نتیجه یک اقتصاد معیوب نیز مشخص است. در اغلب اوقات یک فرد گرسنه مشکلات را ۱۰ برابر از چیزی که هست، لمس میکند، بهطوریکه دزدی، قتل و غارت، مسائل ناموسی و… بیشتر گریبانگیر اقشار ضعیف جامعه است، اما راهکار حل مشکلات اقتصادی به دست من نیست و تنها می توان گفت: “ای که دستت میرسد، کاری بکن.”
تراپی و درمان در علم روانشناسی چه دستاوردهایی برای خود درمانگر دارد؟
همانطور که اشاره کردم، زمانی که یک مراجعهکننده با آرامش خاطر از اتاق بیرون میرود، احساس آرامشبخشی را به روانشناس تزریق میکند؛ بدین معنی که مفید بودن یا نبودن جلسات تراپی برای خود روانشناس قابل لمس است. به بیانی دیگر باید گفت، ۵۰ درصد کار روانشناس تخلیه روانی و ۵۰ درصد آن تکنیکهایی است که مورد استفاده تراپیست قرار میگیرد. همین که فرد در جلسه اول، درمانگر خود را بپذیرد؛ یعنی نصف راه را طی کرده، چراکه موجب تخلیهسازی شده است.
چه راهکارهایی برای درمان اختلالات روانی و جلوگیری از آن پیشنهاد میکنید؟
در مرحله اول باید بپذیریم که هیچ انسانی بدون مشکل نیست. هر یک از ما شرایط خاصی داریم و با توجه به شرایط جغرافیایی و خانوادگی درگیر مسائلی هستیم که دیگران از آن بیخبر هستند. نباید حسرت زندگی دیگران را بخوریم، چراکه هر که بامش بیش برفش بیشتر است. اقدام مهم آن است که فرد آماده انجام تمرینات شده و برای آرامسازی و رهایی از استرس قدم بردارد. در این مسیر فرد باید تا حد ممکن اطلاعات خود را بهروز کرده و با ورزش کردن و پیادهروی، بخشی از استرس خود را کمتر کند. انجام تمرینات مدیتیشن و ریلکسیشن، انجام تنفسهای دیافراگمی در روز، ترک کردن محیط استرسزا، تکنیک رهایی از افکار منفی به وسیله نوشتار و تکنیک رهایی بادکنک و تصویرسازی ذهنی مثبت، از دیگر اقدامات کمکبخش است.
انتهای پیام/