صنعت قطعهسازی لوازمخانگی در ایران قدمت زیادی ندارد. شاید همین دلیل کافی باشد تا این سوال مطرح شود که این صنعت نوپا بهرغم همه مشقتهای مسیر تولید در کشور، چگونه پا گرفته و پیشرفت میکند؟
داستان مجموعه اریس سازه پارسیان با برند سناتور که به تولید چدنهای روی اجاق گاز مشغول است، نکات قابل توجهی دارد. یوسف فتحالهی، مدیرعامل این مجموعه فعالیت خود را از کارگاه یک نفره خود در زیرزمین خانهاش شروع کرد و در نهایت رویایش را جامعه عمل پوشاند. وی معتقد است که در صورت حمایت دولتمردان، می تواند در صنعت قطعهسازی حرفی برای گفتن داشته باشد و محصولات خود را به دنیا صادر کند. مشروح گفتوگوی ماهنامه «دنیای سرمایهگذاری» با این تولیدکننده برجسته را میخوانید.
انگیزه تولید در ذهن شما چگونه شکل گرفت؟
در سال سوم دبیرستان احساس کردم که به کسبوکار و مقوله تولید علاقه زیادی دارم. در زیرزمین خانه خود، کارگاه یک نفرهام را تاسیس کردم و پمپهای کولر را تعمیر میکردم و به عنوان قطعه دست دوم به الکتریکی میفروختم.
تولید و تعمیر الکتروموتور ماشین لباسشویی و کولر بخش دیگری از فعالیتهای بنده بود.
بعد از مدتی مدیران کارخانههایی که محصولاتشان را به فروش میرساندم، به خرید قطعات چدنی روی گاز تشویق کردم و ازآنها درخواست کردم که از قطعات فلزی پرهیز کنند.
وقتی برای خرید قطعات چدنی به کشور چین سفر کردم، به این باور رسیدم که توان تولید این محصول در ایران را دارم؛ بنابراین در سال۱۳۸۶ بهطور رسمی تولید قطعه چدنی روی اجاق گاز را در ایران آغاز کردم.
درباره عمده فعالیتهای مجموعه اریس سازه پارسیان (سناتور) توضیحاتی ارائه فرمایید.
شرکت سناتور فعالیت خود را از سال ۱۳۸۶ شروع کرده است.
قبل از مجموعه سناتور، کسی قطعهسازی را انجام نمیداد و شرکتهای بزرگ بدون استثنا قطعات مورد نیاز خود را از خارج از کشور و عمدتا از کشور چین وارد میکردند.
وقتی تولید قطعهسازی را آغاز کردیم، امکان رقابت با با نمونههای خارجی را نداشتیم،
ولی به مرور زمان در سال ۱۳۹۰توانستیم فرآیند تولید را به سطح مطلوبی برسانیم.
با افزایش قیمت ارز، بسیاری از شرکتهای داخلی قطعات مورد نیاز خود را از مجموعه ما تهیه کردند و روند اعتمادسازی شکل گرفت و به تدریج مجموعه سناتور در زمره اولین قطعهسازان قرار گفت.
در سال ۱۳۹۲ مازاد تولیدات خود را به خارج از کشور صادر کردیم و از سال ۱۳۹۵ و بعد از اینکه تحریمها شکل گستردهتری به خود گرفت، صادرات مجموعه سناتور نیز بیشتر شد.
در حال حاضر نیز تمام برندهای مطرح و معتبر در منطقه از محصولات ما استفاده میکنند.
محصولات این مجموعه چه مزایایی دارند؟
سرعت در تولید، مزیت شرکت سناتور است.
ما نسبت به رقبا محصولات خودمان را زودتر به مشتریان میرسانیم و نسبت به کشورهایی مثل ترکیه، ازبکستان، ایتالیا و… از کیفیت بهتری برخوردار است؛ بنابراین این دو عامل علت موفقیت مجموعه ما در تولید قطعات لوازمخانگی است.
ناگفته نماند، به دلیل بازخوردهای مثبت حدود ۳ سال است که ۷۰ درصد محصولات مجموعه سناتور صادر میشود و ۳۰ درصد مابقی نیز برای مصرف داخل کشور به کارخانهها ارسال میکنیم.
ذکر این نکته ضروری است که مجموعه سناتور، دانش فنی تولید قطعات را با مجموعههای تولیدی دیگر به اشتراک گذاشته است.
ما اعتقاد داریم که عرصه تولید، چشمانداز بلندمدت میطلبد و با این دیدگاه ما هرگز نمیتوانیم تمام محصولات مورد نیاز این صنعت را به تنهایی تولید کنیم.
با توجه به این موضوع، از همکاران توانمند دعوت کرده و همه دانش فنی را در اختیار آنها قرار دادیم که کیفیت تولید آنها نیز ارتقا پیدا کند.
بیشتر رقبای ما دانشآموختگان مجموعه سناتور هستند و خوشبختانه این عزیزان در بازار نقشآفرینی کرده و بخشی از نیاز بازار را تامین میکنند.
با این حال هنوز سناتور برترین تولیدکننده شبکه چدنی در بازار لوازمخانگی ایران و منطقه است.
سناتور نیاز تولیدی کدام کشور منطقه را تامین میکند؟
ما در سال گذشته با صادرات محصولات خود ۴۲ درصد نیاز کشور ترکیه را تامین کردیم.
پیشتر نیز محصولات چدنی لوازمخانگی در هند، رمانی و ترکیه تولید میشد، اما این کشورها موفق به رقابت با چین نشدند و در حال حاضر ما و کشور چین در این عرصه با یکدیگر رقابت میکنیم.
دلیل این بازار محدود نیز، حاشیه سود پایین این نوع تولیدات است و به همین دلیل بسیاری از کشورها خطوط تولید خودشان را محدود کردند.
هماکنون بسیاری از تولیدکنندگان چدن اجاق گاز به تولید محصولات پرسودی مثل ماهیتابههای چدنی روی آوردهاند، ولی ما همچنان به ساخت چدن روی اجاق گاز مشغول هستیم.
در شرایطی که بسیاری از تولیدکنندگان از آشفتگی بازارهای صادراتی و واگذاری آنها به کشورهای دیگر گلهمند هستند، شما چگونه توانستید بازارهای صادراتی خود را حفظ کنید؟
در ابتدا باید نقش صنعت قطعهسازی را در تولید صنعت لوازمخانگی شرح دهم.
هر صنعتی برای رشد و بقا به قطعهسازان قوی نیاز دارد. این نکته در همه صنایع و در کشورهای گوناگون بهنوعی به یک دستورالعمل صنعتی تبدیل شده است.
اگر تاریخ الجی و سامسونگ را بررسی کنیم، مشاهده خواهیم کرد که این مجموعهها کار خود را با قطعهسازی شروع کردند.
در واقع بدون قطعهسازی توانمند، محصولسازان موفق نخواهیم داشت.
با قوت گرفتن تحریمها، بنده از محصولسازان پرسیدم حالا که برندهای اروپایی صنعت لوازمخانگی وارد نمیشوند، کدام برند ایرانی باید جای آن را بگیرد؟
در این رابطه جلساتی با این همکاران برگزار کردیم تا صنعت قطعهسازی لوازمخانگی را گسترش دهیم.
نتیجه این بررسی به کجا رسید؟
ما به این نتیجه رسیدیم که توان محصولسازان ما بسیار بیشتر از تولیدات کنونی آنها است، اما آنها با مشکل تامین قطعات روبهرو هستند؛ بنابراین باید اینطور نتیجه گرفت که قطعهسازی و صنعت لوازمخانگی مکمل هم هستند و بدون رشد یکی، دیگری رشد نخواهد کرد.
با این اوصاف چرا به جز شما و چند مجموعه دیگر، نام محصولسازان قوی در این صنعت زیاد نیست؟
به دلیل اینکه محصولسازان ما نتوانستهاند محصولات با شمار بالا را تولید کنند و سهم زیادی از بازارهای جهانی ندارند. ما یک بازار بسته داخلی داریم که محصولات محدودی دارند.
مسلما در این شرایط قطعهسازان بزرگ نیز رشد نمیکنند، چون نیازی به وجود آنها نیست.
قطعهسازان فعلی متناسب با میزان مصرف محصولسازان دست به تولید میزنند.
در این بازار هر قطعهسازی که اندکی پا فراتر بگذارد و قطعات را سریع و با کیفت مطلوب به دست مشتری برساند، میتواند به عرصه صادرات قدم بگذارد.
یکی از مزیتهای حضور در بازارهای صادراتی، آشنایی با واقعیتهای صنعت جهانی است که در بستر تولید وجود دارند.
وقتی تولیدکننده مزایای رقبا را به چشم ببیند، به ناچار محصولات باکیفیتتری تولید میکند و روی قیمت تمامشده نیز تمرکز خواهد کرد.
تقویت این دو مورد، اهرم رقابت تولیدکننده با رقبای خارجی است.
آیا تاکنون دولت گامی برای حمایت از قطعهسازان برداشته است؟
متاسفانه خیر. دولت بهجای اینکه بستر برنامهریزی اقتصادی برای تولیدکنندگان را فراهم کند، در عملکرد کارخانهها دخالت میکند.
یکی از اشتباهات دولت، قیمتگذاری دستوری برای محصول نهایی است.
وقتی این اتفاق رخ میدهد، محصولساز از کیفیت کالای خود میکاهد. صرفهجویی در قطعات تولیدی، تنها راه بقای صنایع در شرایط فعلی است.
متاسفانه عواقب تصمیمات صادراتی دولت مجموعههایی نظیر ما را نیز با چالشهایی مواجه خواهد کرد.
به بهانه استفاده تولیدکنندگان از برخی یارانههای دولتی، بانک مرکزی قوانین را به اجرا میگذارد که به عنوان مثال، تولیدکننده باید ارز صادراتی را در سامانه نیما مبادله کند.
این در حالی است که مابهالتفاوت ارز نیمایی و ارز آزاد بسیار زیاد است و این مساله اصلا در نظر گرفته نمیشود.
به یاد داشته باشیم که به دلیل نوسانات نرخ ارز، قیمت مواد اولیه مدام در حال تغییر است؛ بنابراین بهای تمامشده محصولات از نرخ تورم و ارز آزاد تاثیر میپذیرد.
دولت به بهانه اینکه به برخی از صنایع یارانه انرژی میدهد، شرکتهایی که عمق ساخت داخل بالایی دارند را به بازگرداندن ارز در سامانه نیما موظف کرده است؛ بنابراین میتوان گفت که در برخی از صنایع ۳ درصد از بهای تمام شده محصول، شامل یارانه انرژی میشود.
خیلی از صنایع از یارانه بهرهمند نیستند و به دلیل عمق بالای ساخت داخل با ارز نیمایی قطعه وارد نمیکنند که مسلما متضرر میشوند.
نتیجه این وضعیت این است که این مجموعهها در صادرات موفق نبوده و توان رقابت با قطعهسازان خارجی را نخواهند داشت.
با توجه به موارد مطرحشده، متاسفانه دولت در شرایط تحریم، بهجای اینکه پشتیبان صادرکنندگان باشد، بزرگترین مانع صادرات است.
آیا همکاری و هماندیشی بین مجموعههای صنعت قطعهسازی لوازمخانگی برای تشکیل کنسرسیومی در جهت منافع مشترک در این سالها انجامشده تا بتوانند مطالبات اینچنینی را از دولت یا دستگاههای مربوطه پیگیری کنند؟
متاسفانه این هماهنگی و همکاری بهصورت منسجم وجود ندارد.
قطعهسازان بهندرت سر میز مشترک برای همافزایی مینشینند و این نوع رویکرد در محصولسازان نیز وجود دارد.
این مساله به دو عامل بستگی دارد؛ نخست مساله فرهنگی که از دیرباز در روابط ما وجود داشته و دوم اینکه؛ بازار محدود و بسته نیز در این مساله نقش دارد.
در کشورهای توسعهیافته به دلیل گستردگی بازار و رقابت آزاد، همفکری و هماهنگی بیشتری بین قطعهسازان صنعتی وجود دارد و ترس از دست دادن مشتری وجود ندارد.
چرا صنعت قطعهسازی در بخش لوازمخانگی قادر به تولید همه قطعات نیست تا محصولسازان از واردات برخی از قطعات بینیاز شوند؟
در حال حاضر صنعت قطعهسازی ایران در تولید برخی از قطعات موفق و در تولید بعضی دیگر نیز رشد و پیشرفت خوبی نداشته است.
این موضوع نیز به دلیل عدم بسترسازی دولت و بازار محدود ایران است.
برخی از قطعات برای اینکه صرفه اقتصادی داشته باشد، باید به صورت انبوه تولید شود، زیرا در شمارهای پایین، زیادندهی محض محسوب میشود.
مسلما در ایران، واردات سود بیشتری دارد. ناگفته نماند، پیشرفت به این معنی نیست که همه قطعات در ایران تولید شود، بلکه باید با نیازسنجی مناسب، قطعاتی را تولید کنیم که علاوه بر قیمت تمامشده مناسب، قابلیت صادراتی نیز داشته باشد.
به منظور توسعه صنعت قطعهسازی چه توصیهای برای دولتمردان دارید؟
مسلما اقدامات دولت بر اساس نیات خیرخواهانه است، اما اقتصاد با نیات افراد کاری ندارد.
دولت با بسترسازی اقتصادی غلط، واحدهای صنفی را فدا کرده است. دولت باید بهجای سیاستهای مجزا برای صنایع، اصلاحات ساختاری کلان و سیاست ثبات اقتصادی را برای تقویت صاحبان کسبوکار در نظر بگیرد.
اگر دولت ارز تکنرخی را مثبت کند، اقتصاد کار خودش را بهصورت خودجوش انجام میدهد.
در مقابل، اگر اختلاف ارز نیمایی و ارز آزاد زیادتر شود، صنعت قطعهسازی در کشور رو به نابودی خواهد رفت، زیرا محصولسازان ترجیح میدهند که قطعات خود را از خارج از کشور انتخاب کنند.
در پایان باید به این نکته اشاره داشته باشم که چشمانداز خوبی برای صنعت قطعهسازی متصور نیستم، چون نمیدانم که دولت چه قوانینی تصویب میکند.
برگرفته از ماهنامه شماره ۸۸ دنیای سرمایه گذاری
پایگاه خبری دنیای سرمایه