در اقتصاد مدرن، مسير خلق ثروت ديگر از زمين و منابع طبيعي نميگذرد، بلکه از دانش و فناوري ميگذرد. کشورهايي که زودتر فهميدند «علم» ميتواند بهجاي نفت، موتور رشد اقتصادي باشد، امروز اقتصادهاي نوآور و پايدار دارند. ايران نيز با پشتوانه عظيم پژوهشهاي دانشگاهي و نيروي انساني متخصص، در آستانه چنين تحولي است؛ به شرط آنکه سرمايهگذاران جسورانهتر به ميدان بيايند.
بخش بزرگي از يافتههاي پژوهشي در دانشگاهها و پژوهشگاههاي کشور ظرفيت بالاي تجاريسازي دارند، اما چون نگاه اقتصادي به آنها وجود ندارد، در مرحله پاياننامه يا گزارش متوقف ميشوند. اين همان نقطهاي است که سرمايهگذاران هوشمند ميتوانند وارد شوند و از «دانش خام» ارزش اقتصادي بسازند. در واقع، پژوهش براي کساني که نگاه بلندمدت دارند، معدن فرصتهاي پنهان است.
اما چگونه ميتوان از ظرفيت علمي کشور براي سرمايهگذاري سودآور بهره گرفت؟
1- شناسايي فناوريهاي آماده بازار
هر پژوهشي قابل سرمايهگذاري نيست. بايد سطح بلوغ فناوري (TRL) را شناخت و سراغ طرحهايي رفت که از مرحله آزمايشگاهي گذشته و به نمونه نيمهصنعتي يا پايلوت رسيدهاند. همکاري مستقيم با پژوهشگاهها و دفاتر انتقال فناوري (TTOs) بهترين راه براي شناسايي چنين فرصتهايي است.
2- تحليل اقتصادي و نرخ بازگشت سرمايه (ROI)
سرمايهگذاري علمي هم بايد با محاسبه سود و زيان همراه باشد. هر پروژه پژوهشي اگر با ارزيابي دقيق بازار، هزينه توسعه و زمان بازگشت سرمايه تحليل شود، ميتواند بازدهي چندبرابري ايجاد کند. بسياري از ايدهها سودآورند، اما چون شاخص اقتصادي روشني براي آنها تعريف نشده، از چشم سرمايهگذاران پنهان ميمانند.
3- ورود به اکوسيستم سـرمايهگذاري خطرپذير (Venture Capital)
ماهيت پژوهش با ريسک همراه است، اما همين ريسک، سرچشمه نوآوري است. صندوقهاي جسورانه مشترک ميان صنعت و دانشگاه ميتوانند با تقسيم ريسک، مسير مالکيت فناوري و سود بلندمدت را براي سرمايهگذاران باز کنند. در دنيا، همين مدلها مسبب تولد شرکتهاي چندميليارددلاري فناوري شدهاند.
4- حضور در شتابدهندهها و مراکز نوآوري
شتابدهندهها پلي ميان ايده و بازار هستند. سرمايهگذاري در اين فضا به معني مشارکت در فرآيند خلق محصول است، نه خريد نتيجه نهايي. چنين مشارکتي، نظارت بر روند توسعه را آسانتر و بازده سرمايه را شفافتر ميکند.
5- حمايت از مالکيت فکري و پتنتها
ثبت اختراع، سپري براي حفاظت از سرمايه علمي است. سرمايهگذاري روي طرحهاي پتنتپذير، در واقع خريد سهمي از آينده بازار است. در ايران هنوز اين حوزه ظرفيت بالايي براي رشد و سودآوري دارد.
6- ايجاد شبکه ارتباطي ميان دانشگاه، صنعت و سرمايه
بدون ارتباط موثر ميان پژوهشگران و فعالان اقتصادي، ايدهها در آزمايشگاه ميمانند و سرمايهها در بانکها ميخوابند. ايجاد شبکه سهجانبه ميان پژوهش، صنعت و سرمايهگذار، کليد تبديل علم به ثروت است.
در سالهاي اخير، نمونههاي موفقي در کشور ديده شده است. شرکتهاي دانشبنيان در حوزههاي نانو، دارو و رنگ توانستهاند از دل پژوهشهاي علمي به بازار صادراتي برسند. وجه مشترک همه آنها، نگاه اقتصادي از ابتداي مسير پژوهش بوده است. در نهايت، سرمايهگذاري بر علم نگاهي کوتاهمدت نميطلبد، بلکه آيندهنگري و صبر ميخواهد؛ همانطور که نفت خام بدون پالايش سودي ندارد، دانش نيز بدون سرمايهگذاري ارزش اقتصادي پيدا نميکند.
اگر سرمايهگذاران ايراني پژوهش را بهعنوان منبع خلق ثروت ببينند، اقتصاد کشور از مرحله وابستگي به منابع، به مرحله توليد ارزش از دانش خواهد رسيد. آينده از آنِ کساني است که زودتر دريابند پژوهش، مطمئنترين و پربازدهترين دارايي براي سرمايهگذاري است.












