با توجه به اهمیت موضوع فولاد سبز در میزگردی که با حضور محمدرضا کرمی شاهرخی، مدیرعامل موسسه راهبردی معدن و فولاد سبز؛ عزیزالله عصاری، مشاور عالی گروه CPG آلمان؛ سعید عسکرزاده، دبیر انجمن سنگ آهن؛ محمد کریمی، عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر و یدالله سبّوحی، عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف در دفتر ماهنامه «دنیای سرمایهگذاری» با عنوان «فولاد سبز» برگزار شد، به بررسی ابعاد مختلف تولید این محصول مهم و ارزشمند پرداختیم که بخش گفتوگوی ما با عزیزالله عصاری را در این بخش میخوانید.
استانداردهای فعلی در تولید فولاد سبز کشورمان چگونه است و در این حوزه چه فاصلهای با دنیا داریم؟
عزیزالله عصاری: من بارها تکرار کردهام، یکی از مشکلات ما همواره این بوده که آمایش سرزمین در کشور ما مغفول واقع شده و به اعتقاد بنده، این موضوع یک خطای استراتژیک فاحش است که متاسفانه جانماییهای تمام صنایع را با مشکل مواجه کرده است. مبحث تامین یوتیلیتیها برای صنایع از اهمیت ویژهای برخوردار است که در بعضی از مواقع هم با دشواریهایی همراه شده است. یکی از برداشتهای خوشبینانه، ولی اشتباه مدیران مطرح فولادسازی کشور این است که چون ما از کورههای الکتریکی استفاده میکنیم، پس نسبت به دنیا میزان انتشار کربنمان بسیار کمتر است؛ یعنی مثلا اگر کوره بلند بهطور متوسط بر اساس میانگین استاندارد جهانی برای تولید هر تن فولاد، ۲.۲ تن انتشار کربن دارد، این میزان انتشار کربن در کورههای الکتریکی اگر با استانداردهای جهانی باشد، حدود ۱.۶ تا ۱.۷ تن است؛ لذا ما به این نسبت از میانگین دنیا جلو هستیم. به نظرم، اگرچه این آمار را می توانیم درست تلقی کنیم و بگوییم که درست است که کورههای بلند بیش از کورههای الکتریکی انتشار کربن دارند، ولی این یک تحلیل خوشبینانه است، چون بسیاری از عوامل دیگر هستند که در فرآیند تولید فولاد مشکلزا شدهاند که اینها آن وقت به فراموشی سپرده میشود. فقط نباید فکر کنیم که چون کورههای الکتریکی داریم، پس اکنون وضعیتمان بهتر است.
به منظور دستیابی به تولید فولاد سبز چه تدابیری باید اتخاذ شود؟
تولید فولاد سبز، یک هدف بسیار والا و خوب است، ولی برای رسیدن به این هدف باید مراحل زیادی از اصلاح روشها، ارتقاء تجهیزات و ماشینآلات و همسو شدن با رشد تکنولوژیها در جهان طی شود که اینها همه برای جلوگیری از هدررفت انرژی است. از طرفی، ارتقای نیروی انسانی نیز مهم است و ما باید نیروی انسانیمان را ارتقا دهیم. مدیریت قیمت تمامشده برای عرصه رقابت در دنیا و اینکه مثلا هزینههای فولاد سبز را کاهش دهد، بسیار زیاد اهمیت دارد. موضوع بعدی، مکانیزه کردن است. بعضی از فولادسازیهای ما ممکن است که مکانیزه کامل نباشد، چه برسد به اینکه هوشمندسازی هم انجام دهیم؛ یعنی انقلاب صنعتی چهارم را هم پیاده کنیم. این موارد، از جمله کمبودهایی است که در فرآیندهای تولیدمان داریم. برای اینکه مدعی باشیم که میخواهیم به فولاد سبز برسیم، باید این راه را طی کنیم تا بستر آمادهای داشته باشیم. باید حتما این بستر آمادگی برای تولید فولاد سبز همسان با دنیای پیشرفته و فولادسازیهای مطرح جهان باشد؛ البته غیر از این هم راهی نداریم. صرف اینکه یک بخشی از DRI یا آهن اسفنجیمان را از هیدروژن استفاده کنیم، اینگونه به فولاد سبز نمیرسیم. مهمترین بخش قضیه، بسترسازی است و در این مسیر با مشکلات فراوانی مواجه هستیم که قسمت به قسمت برای آن راه حل پیدا کنیم. ما از دانشگاههایمان به نحو احسن استفاده نکردهایم؛ درست است که موردی استفاده میکنیم، ولی به صورت سیستماتیک ارتباطی با دانشگاهها برای چنین تحولی برقرار نکردهایم. قوانین، بخشنامهها و تسهیلات باید این نگاه را داشته باشد که اگر میخواهیم به فولاد سبز برسیم، از هماکنون همه چیز هماهنگ شده و این بستر آماده باشد.
آیا برای دستیابی به چنین هدفهایی برنامهریزی خاصی انجام شده است؟
هنوز سال رسیدن به هدفمان را تعیین نکردهایم. ما میخواهیم تا سال ۲۰۵۰ به صفر کربن برسیم یا مثلاً اروپا میخواهد تا سال ۲۰۳۰ به یک و هشت دهم برسد. متاسفانه هدفی مشخص نکردهایم که مثلا در سال ۲۰۳۵ به این درجه از کاهش کربن، به این درجه از کاهش ضایعات، به این درجه از ارتقای تکنولوژی و به این درجه از هوشمندسازی برسیم؛ اینها همگی برنامه میخواهد و باید مشخص کنیم. شاید روند روزمره، ما را مشغول کرده و یا شاید گرفتاریها و مشکلات، همه مدیران را مشغول رفع معضلات موجود کرده است. وقتی قصد هدفگذاری دارید؛ باید یک آرامش فکری داشته باشید، آیندهای را برای خودتان متصور شوید و حتما پیشبینی کنید که تا ۴ یا ۵ سال آینده منابع به چه صورت به دست شما میرسد، بخشهای فروش شما چگونه انجام خواهد شد، منابع نیروی انسانی شما چگونه تامین میشود، آموزشهای نیروی انسانی از کجا باید شروع شود و به کجا ختم شود، اصلاح فرآیندهای تولید به چه صورت باید آغاز شود و در چه زمانی تمام شود و همه این موارد، نیازمند یک برنامهریزی مناسب و منسجم است. در چنین شرایطی، میتوانیم ادعا کنیم که ما میتوانیم در یک نقطه به فولاد سبز برسیم. بنده این اطمینان را دارم که امکانات مورد نیاز و پتانسیل لازم را داریم، ولی فقط باید انگیزه و باور را در همه مدیران کشور ایجاد کنیم که تبدیل به اراده و اجرا شود.
برای ارتقای زنجیره فولاد از معدن تا تولید باید چه اقداماتی انجام شود؟
برای انجام این کار، آماده کردن بستر مناسب و همچنین دستیابی به فولاد سبز، باید فضای سرمایهگذاری و نقدینگی را برای این مجموعه مهیا کنیم. هماکنون در تحریم هستیم و مسلم است که فولادسازیهای ما نمیتوانند رقابت کنند. هزینههای صادراتی ما بیشتر از هزینههای سایر فولادسازیهای دنیا است و نباید این تسهیلات را از مجموعه فولاد بگیریم. درست است که اگر سوبسیدها برداشته شود، یک اقتصاد پویا خواهیم داشت، اما این موضوع در شرایطی مهیا است که با همه رقبای خود از نظر بازار و دسترسی به بازار برابر باشیم و چون این برابری را نداریم، ناچارا دولت باید حتما این تسهیلات را همچنان با کمک به فولادسازیها ادامه دهد و نباید بار بحثهای برق، آب و گاز و سایر تسهیلات و یوتلیتیها و هزینههای جاری کشور را روی صنعتی بگذارد که با توجه به تجهیزات قدیمی، نیاز به سرمایهگذاری دارد.
نقش دولت در رسیدن به اهداف و برنامههای صنعت فولاد را چگونه میبینید؟
دنیا از نظر رقابت، پیشرو است و برای اینکه واحدهای تولید فولاد با مشکل مواجه نشوند، دولت هیچ چارهای ندارد جز اینکه این تسهیلات را برقرار کند و همچنان ادامه دهد. همچنین باید از قیمتهای دستوری جلوگیری شود و اختلاف قیمتی که در مقوله صادرات بین ارز نیمایی و ارز آزاد پیش می آید، برطرف شود تا شرکتها متحمل ضرر و زیان نشوند. شرکتهایی که دچار زیان شدهاند، باید شناسایی شوند تا بتوانند با سرمایهگذاری و نقدینگی که حاصل می کنند، روند اصلاح فرآیندها را به سرعت طی و بستر آمادهای برای جهش به سمت فولاد سبز ایجاد کنند. با توجه به شرایط تحریم نمیتوانیم از سرمایههای فایننسها و از تسهیلات دنیا برای این کار استفاده کنیم، ولی حداقل در داخل کشور، مسئولان مشکلات و موانع را برطرف کنند و تسهیلات بانکی برقرار شود تا حداقل شرکتها، عرصه رقابتی را از دست ندهند.
نظر شما درباره کاهش ضایعات و افزایش بهرهوری برای تولید فولاد سبز چیست؟
اولین نکته این است که کاهش ضایعات و افزایش بهرهوری میتواند به عنوان یک گام اساسی و قابل دستیابی در سبزتر کردن تولید ما مطرح شود. این تاکید بر کاهش ضایعات، به معنای افزایش تولید با صرف منابع کمتر و دادههای کمتر است. در زمینه فولاد و فولاد سبز، نکته مهم دیگری که باید مدنظر داشته باشیم، این است که جهان متوقف نشده و ما نمیتوانیم بیتفاوت باشیم. ما باید قدمهای اساسی برای سبزتر کردن تولید برداریم و هزینههای لازم را بپذیریم. با توجه به وجود ظرفیتهای بسیار در دانشگاهها و وجود نیروهای متخصص در ایران، میتوانیم یک تحول شگرف در صنعت فولاد به وجود آوریم. ایران، به دلیل تولید EAF و آیرون میکینگ سبز، قطعا میتواند در جهان به موقعیت مناسبی دست یابد.
توسعه پایدار در بخش فولاد و معادن با چه چالشهایی همراه است؟
توسعه بدون برنامهریزی مناسب میتواند چالشهای بیشتری را نسبت به سایر نقاط دنیا ایجاد کند؛ بنابراین باید با رویکرد آیندهپژوهی و برنامهریزی مناسب، به توسعه پایدار در بخش فولاد و معادن پرداخت تا بتوان به چالشهای احتمالی آینده پاسخ داد. تولید و مصرف فولاد با چالشهای متعددی مواجه است که نیازمند برنامهریزی دقیق و آیندهپژوهی است. کنترل هزینهها در تولید فولاد سبز، بهرهبرداری بهینه از منابع بازیافتی و ایجاد فرهنگ عمومی متناسب با تغییرات جهانی از جمله اقداماتی است که میتواند به حفظ و توسعه صنعت فولاد کمک کند. امروزه انرژی به شدت توسعه و تغییر پیدا کرده و استانداردهای مصرف انرژی متحول شده است. در کشور ما استاندارد مصرف انرژی در فرآیندهای تولید فولاد تدوین شده، ولی هیچگاه به روزرسانی نشده است. در حالی که حداقل باید هر سه سال یکبار، این استانداردها تغییر میکردند و استانداردهای کشور بهروز میشدند. به نظر میرسد، در بحث انرژی و مسائل مرتبط با انتشار کربن، دچار فقر فرهنگی شدیدی هستیم. این در حالی است که تصمیمگیران، تصمیمسازان و حتی کارشناسان ما بهطور جدی وارد این مباحث نمیشوند و با ظرافت خاصی فقط صورت مساله را پاک میکنند.