طراحی و مدآفرینی، به ویژه در صنعت پوشاک و نساجی کشورمان، علمی مهجور و تاحدودی ناشناخته است که بهرغم وجود متون ترجمه شده و نوشتههای پرطمطراق و دلربا درباره آن؛ اما همچنان کمترین ارزش در زنجیره تولید و عرضه پوشاک و نساجی کشورمان را دارا است. این موضوع چندان هم جای تعجب ندارد؛ چون این معضل ریشه در سرفصلهای آموزشی و دروس پایه دارد، چراکه طی دوران تحصیل، کمتر دانشآموزی را میتوان یافت که از طریق کلاس و کتابهای درسی موجود، علم هنر را مطابق آنچه در جهان مدرن مرسوم است، فرا گرفته باشد.
اکنون نقصان این شیوه آموزشی را در تمامی محصولات کشور از جمله محصولات پوشاک و نساجی میتوان مشاهده کرد. صرفنظر از اینکه بیش از ۹۰ درصد از طراحان مد و پوشاک کشورمان را زنان تشکیل میدهند و این طیف نیز تلاش میکنند تا در یک فضای به دور از بازار، برای ۸۴ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر ایرانی که فقط ۴۲ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر آنان را مردان تشکیل میدهند، برند هویتدار ملی اتود و الگو کنند؛ اما همچنان شاهد این هستیم که شوربختانه این بخش مهم از صنعت، هنوز دارای یک انسجام صنفی نیستند و صرفا از آنان و آثارشان در همایشها و جشنوارهها به عنوان یک ابزار، استفاده فرهنگی و گاه هنری میشود.
این شرایط در حالی در کشورمان رقم میخورد که شغل طراحی پوشاک و نساجی، یکی از پردرآمدترین شغلها در کشورهای توسعه یافته محسوب میشود و افرادی هستند که با طراحیهای بینظیر خود، درآمدهای نجومی کسب میکنند و رونق دیگر صنایع را نیز باعث میشوند. از جمله این افراد میتوان به کوکوشنل، راهبه نوگرا و طراح فرانسوی، دونا کاران طراح نیویورکی و بنیانگذار برند DKNY، جورجیو آرمانی، طراح ایتالیایی و نوآور پوشاک مردانه، کالوین کلاین، طراح آمریکایی که علاوه بر پوشاک، در زمینه عطر، ساعت و جواهرات نیز رکورد جهانی را در کارنامه خود ثبت کرده است، دوناتلا ورساچه، طراح ایتالیایی، رالف لورن، طراح آمریکایی، کریستین دیور، طراح فرانسوی، تام فورد، طراح مشهور تگزاسی، پیر کاردین، طراح فرانسوی و ایو سن لوران طراح پرآوازه قرن بیستم در کشور فرانسه اشاره کرد. البته اکنون حرفه طراحی به یکی از شغلهای پر درآمد جهان نیز تبدیل شده است. به عنوان مثال، میانگین درآمد شغل طراحی مد و لباس در کشور کانادا، به سالانه حدود ۵۴ هزار دلار میرسد و این میزان در کشور ترکیه سالانه ۱۰۰ هزار دلار است. در حال حاضر در کشور فرانسه، متوسط درآمد سالانه یک طراح، ۸۰ هزار یورو است که این میزان درآمد متناسب با خلاقیت، مشهوریت فرد و ارزش افزودهای که در قیمت تمام شده یک محصول ایجاد میکند، قابل افزایش است. البته این وضعیت در ایران اسفناک است؛ زیرا درآمد یک طراح در یک واحد تولیدی، از سالانه ۱۲۰ میلیون تومان، یعنی ۲ هزار دلار فراتر نمیرود، ضمن اینکه مصائب حضور طراحان در واحدهای تولیدی نیز کم نیستند.
اکنون شغل طراحی نیز بسته به تخصص، به رستههای مختلفی دستهبندی شده است و افراد بر حسب علاقه، رستههای خود را انتخاب کنند. از جمله میتوان به طراحی لباس برای تئاتر و سینما، طراحی لباس برای افراد خاص، بلاگر مد و فشن، تصویرسازی، طراح شال و روسری یا مانتو، کارگاه خیاطی، نویسنده و ژورنالیست مد و فشن، طراح چاپ پارچه، مدیر تولید کارگاههای چاپ و همکاری با دانشگاهها، تولیدی پوشاک و واحدهای نساجی و …اشاره کرد. نباید از یاد برد که کلید تحول صنعت پوشاک و نساجی کشورمان در آستین طراحان هنرمند قرار دارد و همانطور که دارندگان این علم و هنر توانستند در کشورهای توسعه یافته دنیا را متحول کنند، در کشور ما نیز شاید بتوانند چشماندازی نو و برندی هویتدار و ملی را خلق کنند. قطعا برای تحقق چنین آرمانی، باید به آنان میدان داد و زمینه را برای تحقق رویداد بزرگ فراهم ساخت.