به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دنیای سرمایه، دکتر سيد مصطفي صفاري، مديرعامل «شرکت سبدگردان سرمايه ايرانيان» با بیان اینکه بنده داراي مدرک دکتراي اقتصاد هستم و افتخار تدريس در دانشگاه را دارم، گفت: از سال 1371 يعني بيش از 3 دهه پيش، در بازار بورس ايران فعال بودهام. کارم را در «شرکت سرمايهگذاري ملي» ايران بهعنوان کارشناس و سپس مدير گروه آغاز کردم، بعد از آن به عضويت هيات مديره شرکت «کف داروگر» درآمدم. يک شرکت سرمايهگذاري به نام «ارزشآفرينان سرمايه» را بنيانگذاري کردم و بهعنوان عضو هيات مديره و مديرعامل آن مشغول بودم. در سال 1381 نماينده شرکت 15 خرداد در «سرمايهگذاري البرز» شدم و 2 سال در هيات مديره اين شرکت بهعنوان عضو غيرموظف فعاليت کردم. همزمان، هلدينگ «گروه دارويي سبحان» را تاسيس کرديم که بنده رييس هيات مديره آن بودم. همچنين در هيات مديره شرکتهاي مختلفي از جمله شرکت توليد رنگ عضويت داشتهام. در دوره اول و دوم شوراي رقابت، به مدت 12 سال بهعنوان مشاور مرکز ملي رقابت فعاليت کرده و در تمامي جلسات شرکت ميکردم. البته پس از حضور دکتر سيد نوراني، به صلاحديد خودم از آن سمت کنارهگيري کردم.
وی افزود: در سال 1390 که نهادهاي مالي جديد اجازه ورود پيدا کردند، بنده اقدام به تاسيس شرکت «سبدگردان سرمايه ايرانيان» کردم. جالب است بدانيد ما در اصل، سومين سبدگرداني بوديم که در ايران پا به عرصه وجود گذاشتيم. از همان سال 1390 تاکنون، بهعنوان نايب رييس هيات مديره و مديرعامل اين شرکت مشغول فعاليت هستم. البته در کنار اين مسئوليت اصلي، در شرکتهاي بزرگ توليدي و خدماتي ديگر نيز بهصورت مشاور يا عضو هيات مديره فعاليت داشته و دارم، اما وظيفه اصلي و تماموقت من، مديريت «سبدگردان سرمايه ايرانيان» است.
صفاری ادامه داد: در واقع، علم خود را فداي زندگيام کردم! دوره کارشناسي خود را در دانشگاه علامه طباطبايي با رتبه اول به پايان رساندم، در کنکور مقطع کارشناسي ارشد در رشته اقتصاد، رتبه اول ايران شدم و در همين مقطع و همين رشته تحصيلي، رتبه اول دانشگاه تهران بودم. در مقطع دکترا نيز رتبه اول دانشگاه علامه را کسب کردم. هميشه سعي کردهام اين دانش نظري را در زندگي عملي و کاري پياده کنم و ارتباطي قوي بين علم و عمل برقرار سازم.
مديرعامل «شرکت سبدگردان سرمايه ايرانيان» با بیان اینکه از زماني که «سبدگردان سرمايه ايرانيان» را فعال کرديم تا همين امسال، هميشه گزارشهاي حسابرسي سالانه مقبول و بدون بند بوده است، گفت: ما سعي کردهايم از نظريه «فريدمن و توبين» در مديريت ريسک به بهترين نحو استفاده کنيم. يعني هر فردي که براي سرمايهگذاري به ما مراجعه ميکند، ابتدا ريسکپذيري او را ارزيابي ميکنيم، زيرا فرصتهاي سرمايهگذاري مختلف، ريسکهاي متفاوتي هم دارند. اين يعني نظريههاي نوين سرمايهگذاري و مديريت دارايي را به بهترين شکل ممکن در شرکت خود پياده ميکنيم.
وی در پاسخ به این سوال که نقش اقتصاد کلان در بازار سرمايه از نگاه شما چقدر است و چگونه اين دانش را به دانشجويان و در کسبوکارتان منتقل کردهايد؟، گفت: اين يک نکته بسيار کليدي است! حدود 60 درصد اتفاقاتي که در بازار سرمايه ميافتد، به بحث اقتصاد کلان مربوط ميشود. من حدود 30 سال است که مدرس اقتصاد کلان در دانشگاههاي مختلف از جمله موسسه ماهان، دانشگاه تهران و دانشگاه شهيد بهشتي در دورههاي MBA و DBA بودهام. هميشه اقتصاد کاربردي و اثرات اقتصاد کلان بر زندگي و کسبوکار را بهتفصيل بحث کردهايم. در حال حاضر هم مشاهده ميکنيد که شوکهاي اقتصاد کلان مانند نرخ بهره بالا، شوکهاي سياسي و نوسانات نرخ ارز، همگي بازار سرمايه را تحت تاثير قرار ميدهند. 60 درصد بازار سرمايه دقيقا همان بحث اقتصاد کلاني است که من خوانده و تدريس کردهام. براي همين، همواره سعي کردهايم رابطه علم و کالبد بازار را از نزديک با هم ببينيم و درک کنيم.
مديرعامل «شرکت سبدگردان سرمايه ايرانيان» با بیان اینکه مهمترين جزء در خدماتي مانند سبدگرداني، نيروي انساني متخصص و تحصيلکرده است، بیان کرد: خوشبختانه هماکنون دو نفر از دکتراي دانشگاه تهران که رتبه اول در رشته مديريت بودهاند و يک دکتراي اقتصاد از دانشگاه تهران در شرکت ما فعاليت ميکنند. مابقي نيروهاي تحصيلکرده نيز همگي داراي مدرک فوقليسانس از دانشگاههاي معتبر هستند. ما معتقديم که فارغالتحصيلي از دانشگاههاي معتبر بسيار مهم است و در جذب منابع انساني خودمان به اين نکته بسيار دقت کردهايم، اما در کنار تحصيلات آکادميک، تلاش کردهايم تا کارکنان دورههاي حرفهاي مانند تحليل تکنيکال، تحليل بنيادي و مديريت دارايي را نيز بگذرانند. اکثر کارمندان اين مجموعه، اصول بازار سرمايه، مديريت دارايي و تحليلگري را گذراندهاند که اين موضوع موجب افزايش چشمگير و قابلتوجه تواناييهاي شرکت شده است. به لطف همين نيروهاي تحصيلکرده و متخصص، خوشبختانه هر درخواستي که از سازمان بورس داشتهايم، مقبول واقع شده است. با توجه به سابقه تدريس در دانشگاه، سعي کردهام از اين فرصت استفاده کنم و نيروهاي نخبه و رتبه اول دانشگاه را جذب شرکت کنم.
وی در پاسخ به این سوال که استراتژي «سبدگردان سرمايه ايرانيان» در زمینه تشکيل سبدهاي اختصاصي بر اساس ريسکپذيري چه بوده و چه تفاوتي با سايرين دارد؟ خاطرنشان کرد: در ابتدا قرار بود که سبدگردانها سبدهاي اختصاصي بر اساس ريسکپذيري مشتريان تشکيل دهند، اما چون سرمايهها کوچک بود، بسياري از سبدگردانها به سمت استراتژي صندوقهاي سرمايهگذاري رفتند. حتي در حال حاضر سبدگردانهايي داريم که اصلا سبد اختصاصي ندارند و تمام تمرکزشان بر مشتريان جزئي از طريق صندوقهاي سرمايهگذاري است. البته در «سبدگردان سرمايه ايرانيان» ما سعي کرديم تمرکز خود را بر سبدگرداني اختصاصي و مشتريان فردي بگذاريم که بالاي 100 ميليون تومان سرمايهگذاري يا دارايي دارند. استراتژي ما اين بوده که همواره فرصتهاي سرمايهگذاري لحظهاي را به آنها معرفي کنيم. ما به دنبال آن دسته از سرمايهگذاران حقيقي و حقوقي هستيم که سبدگرداني براي آنها جذاب باشد و تاکنون بهصورت جدي وارد رقابت در حوزه صندوقهاي سرمايهگذاري نشدهايم.
صفاری با ذکر اینکه در حال حاضر هزينههاي نرمافزار براي سبدگرداني اختصاصي بسيار گران شده و مجبور شدهايم براي سبدهاي کوچکتر و سرمايهگذاراني که وجوه کمتري دارند، يک صندوق بهصورت صندوق در صندوق (ETF) راهاندازي کنيم، گفت: مراحل اخذ مجوز آن در حال انجام است و امسال فعال خواهد شد. اين صندوق به مشترياني که منابع کمتري دارند، اين امکان را ميدهد که مديريت دارايي خود را در يک سبد منعطف و پويا به ما بسپارند؛ مثلا اگر طلا خوب باشد طلا ميخريم، اگر اوراق با درآمد ثابت خوب باشد بيشتر روي آن سرمايهگذاري ميکنيم يا صندوقهاي اهرمي ميخريم و اين انعطافپذيري وجه تمايز ماست.
اما وجه تمايز اصلي ما با ديگران اين بود که ما تاکنون فقط سبدگرداني اختصاصي داشتيم. عموما تمرکز سبدگردانهاي قديميتر که در سال 1390 مجوز گرفتند، روي صندوقها بود، اما «سرمايه ايرانيان» سبدگرداني بود که تمرکز خود را بر سبد اختصاصي گذاشت تا صندوق و اين استراتژي خوبي بوده است. البته همانطور که گفتم، به دليل هزينههاي بالاي نرمافزار، مجبور شديم براي سرمايهگذاران با وجوه کمتر، يک صندوق در صندوق نيز راهاندازي کنيم تا مديريت دارايي را براي آنها نيز انجام دهيم.
مديرعامل «شرکت سبدگردان سرمايه ايرانيان» در خصوص وضعیت بازار سرمایه گفت: واقعيت اين است که اقتصاد کلان 60 درصد بازار ما را تحت تاثير قرار ميدهد. من هميشه بازار سرمايه را به يک شهربازي تشبيه ميکنم که انواع بازيها با ريسکهاي متفاوت در آن وجود دارد؛ از ترن هوايي با ريسک بالا گرفته تا قطار وحشت که ريسک پاييني دارد يا چرخوفلک. در بازار سرمايه نيز بر اساس ريسکهاي متفاوت، سبدهاي مختلفي وجود دارد. حال در اين ميان، يک ريسک به نام ريسک سيستماتيک داريم؛ مانند تغيير نرخ ارز، تغيير تورم، تغيير نرخ بهره که کل بازار سرمايه را تحت تاثير قرار ميدهد.
وی افزود: البته ريسکهاي ديگري هم داريم، مثل ريسک بخشي که بيشتر به دستورالعملهاي دولتي برميگردد؛ مثلا قيمتگذاري دستوري براي صنعت خودرو که داراييها را تحت تاثير قرار ميدهد و در نهايت ريسک ميکرو يا درون شرکتي داريم که مربوط به يک شرکت خاص است؛ فضاي تکنولوژي، ساختار مديريت، بازار، مواد اوليه و نسبتهاي مالي و سودآوري آن شرکت. طبيعتا با توجه به ريسکهاي متفاوت، قيمتگذاري بسيار مهم است، اما ريسکهاي کلان که اقتصاد کلان به بازار تحميل ميکند، مثل همين نرخ بهره بالاي فعلي، مصيبتبار شده است!
صفاری بیان کرد: هماکنون P/E بدون ريسک زير 3 شده و همين باعث شده که بازار سرمايه در اين 4 سال مدام نزولي باشد. اگر از بانک مرکزي بپرسيد چرا نرخ بهره را بالا نگهداشتهايد، ميگويد براي کنترل تورم! درحاليکه ما در سالهاي اخير، تورم بالاي 45 درصد داشتهايم. يعني اين سياست اشتباه، کاملا شکستخورده است؛ چرا که حجم پول به دليل ناترازي بانکها و ناترازي بودجه، همچنان در حال اضافه شدن است. بنابراين، اينکه با نرخ بهره بالا بخواهيم تورم را مهار کنيم، کاملا اشتباه است. متاسفانه اين رويه بانک مرکزي در 4 سال اخير باعث شده است که ارزش بازار از 430 ميليارد دلار در سال 1399، به حدود 90 ميليارد دلار برسد؛ اين يعني جذابيت سرمايهگذاري در بازار را از بين بردهاند. مثالي را در اين رابطه ذکر ميکنم؛ يکي از شرکتهاي توليدکننده تخممرغ مانند شرکت سيمرغ را بيان ميکنم که زماني در سال 1399، با فروش يک شانه تخممرغ (30 عدد) ميشد يک سهم از آن شرکت را خريد. الان برعکس، بايد 30 سهم شرکت سيمرغ را بفروشيد تا بتوانيد يک تخممرغ بخريد! اين نشان ميدهد چه اجحافي در اين سالها بر عليه سرمايهگذاري شده است. متغيرهاي کلان و ناترازي دولت باعث شده هزينههاي شرکتها بهشدت بالا برود و متاسفانه حاشيه سود شرکتها در 4 سال اخير از 22 تا 23 درصد به زير 12 درصد برسد. اين ناترازي باعث شده سودآوري کمتر شود، بازار ضعيفتر شود و ريسک سياسي و اقتصادي نيز افزايش پيدا کند. اين مصيبتي است که ما در بازار سرمايه شاهد آن هستيم!
مديرعامل «شرکت سبدگردان سرمايه ايرانيان» با بیان اینکه يکي از چالشهاي اصلي که صنعت سبدگرداني ما را با آن مواجه کرده است، همين صندوقهاي درآمد ثابتي هستند که مجوز گرفتهاند، اظهار کرد: متاسفانه، عموما اين پولها به سمت بانکها سرازير ميشوند؛ بانکهايي که اغلب از لحاظ عملياتي زيانده هستند، اما براي دور زدن دستورالعملهاي بانک مرکزي و پرداخت سودهاي بالاتر، سعي کردهاند و به نظر من از اين صندوقها سوءاستفاده کردهاند. در نتيجه، اين منابع با نرخهاي بالاتر به سرمايهگذاران وعده داده ميشود و دوباره به سمت بانکها يا اوراق قرضه دولتي ميرود. يعني دقيقا به همان دو حفرهاي که ناترازيهاي اقتصاد ما از آنجا نشأت ميگيرد؛ ناترازي بانکها و ناترازي بودجه! اين يک ريسک بزرگ براي صنعت سبدگرداني است، چرا که اگر روزي سرمايهگذاران بخواهند سرمايه خود را نقد کنند، کسي پول نخواهد داشت که به آنها پرداخت کند! اين مثل ساختن خانهاي روي آب و يک حباب بالقوه است!
وی ادامه داد: شايد اين دومين مصيبتي باشد که به جان اين صنعت افتاده است. از آنجايي که “Free Float” (سهام شناور آزاد) در بازار ما کم است، اين معاملات الگوريتمي باعث شدهاند تا عدهاي بتوانند با معاملات الگوريتمي در بازار، کارمزد ايجاد کنند. به نظر من اين هم اشتباه دبيرکل قبلي سازمان بورس بود که اين رويه را باب کرد. شايد او فکر ميکرد اينجا «والاستريت نيويورک» است که هر سال 3 بار کل داراييهايش ميچرخد! در حالي که در بازار ما، هر 4 سال يک بار کل داراييها ميچرخد! يعني عمق بازار بسيار کم و سهام شناور آزاد اندک است. متاسفانه اين الگوريتمها باعث شدهاند که فقط براي کارگزاران کارمزدساز باشند، اما براي بدنه اصلي بازار بسيار خطرناک شده و نوسانات بيمورد را بسيار افزايش دادهاند.
صفاری خاطر نشان کرد: خوشبختانه در اين ميان يک خبر خوب هم داريم! شرکتهاي سبدگردان ميتوانند بهعنوان نهاد تامين مالي جمعي هم فعاليت کنند. اگر يک سبدگردان 3 سال سودآور باشد و سرمايه اسمي بالاي 50 ميليارد تومان باشد، ميتواند اين مجوز را بگيرد. اين يعني سبدگردانها ميتوانند در پروژهها و شرکتهايي که بانکها حاضر به تامين مالي آنها نيستند، نقدينگي تزريق کرده و به اجراي پروژههاي نوپا و دانشبنيان کمک کنند. به نظر من، اين يک کارکرد جديد و بسيار خوب براي تامين مالي جمعي از طريق شرکتهاي سبدگردان است. «شرکت سبدگردان سرمايه ايرانيان» هم سال گذشته اين مجوز را از سازمان بورس دريافت کرد و سکوي ما به نام «ايرانيان کراد» (Iranian Crowd) همين اواخر در حال راهاندازي است و از اواخر شهريورماه، جذب منابع براي سرمايهگذاري را آغاز خواهيم کرد. اين يک فعاليت جديد و هيجانانگيز است که برخي سبدگردانها با داشتن شرايط لازم، توانستهاند اين مجوز را از سازمان بورس کسب کنند.
مديرعامل «شرکت سبدگردان سرمايه ايرانيان» در خصوص آینده این صنعت نیز گفت: قطعا صنعت سبدگرداني بايد هر روز بهروز شود. در دنيا صندوقهاي بيمهاي داريم که در حال شکلگيري هستند. در کشورهاي توسعهيافته، بيمهها خصوصي هستند و کارکردهاي مختلفي دارند که ميتوانند بين پساندازکننده و سرمايهگذار قرار بگيرند. مديريت دارايي (Asset Management) يکي از اصليترين نهادهاي سرمايهگذاري در دنيا محسوب ميشود. اميدوارم که در ايران هم اين اتفاق بيفتد و ما بتوانيم با اين تحولات همراه شويم. البته متاسفانه هنوز روابط بانکي ما با دنيا خوب نيست و نتوانستهايم سرمايه خارجي جذب کنيم يا با موسسات بزرگ دنيا ادغام شويم تا انتقال تکنولوژي صورت بگيرد. اما با باز شدن فضاي اقتصادي، يکي از صنايعي که بهشدت در ايران رشد خواهد کرد، صنعت سبدگرداني خواهد بود.
وی گفت: واقعيت اين است که وقتي يک فرد يا شخص حقوقي پسانداز ميکند، اين نهادهاي واسطه هستند که اين پساندازها را به سمت سرمايهگذاري هدايت ميکنند. بانکها، بيمهها و بورس، از جمله اين نهادها هستند که پساندازکنندگان را به سرمايهگذاري در بازار تشويق ميکنند. در بورس، يکي از نهادهايي که اين کار را به نحو احسن انجام ميدهد، سبدگردانها هستند. سبدگردانها، چه از طريق سبدهاي اختصاصي و چه از طريق صندوقهاي سرمايهگذاري مشترک، اين منابع را بر اساس ريسکپذيري مشتريان (که ابتدا ارزيابي ميشود) به سمت صنايع سودآور سوق ميدهند. متاسفانه کشور ما از گذشته بانکمحور بوده است و دولتمردان همواره دوست دارند که پساندازها در بانکها بماند تا دولت تعيين کند پول به چه کسي داده شود و چگونه هزينه شود. از همين رو، بازار سرمايه ايران نسبت به دنيا عقبمانده است، در صورتي که در کشورهاي پيشرفته و رو به رشد، اين بازار سرمايه و بورس و نهادهايي مانند سبدگردانها هستند که بر اساس ريسکپذيري افراد، آنها را به سمت سرمايهگذاري در صنايع مختلف هدايت ميکنند.
صفاری در پایان نیز تاکید کرد: مسئوليت اجتماعي ما شايد اين باشد که شناخت کافي به سرمايهگذاران و پساندازکنندگان بدهيم. بسياري از مردم نميدانند در اين شرايط ملتهب اقتصادي، پول خود را کجا ببرند که با تورم بالاي 45 درصدي که در چهار پنج سال اخير داشتهايم، متضرر نشوند. ما سعي ميکنيم به حفظ و افزايش ارزش داراييهاي افراد کمک کنيم. يادمان باشد که به قول حضرت علي(ع)، اقتصادي که فقر در آن بيايد، دين و ايمان هم از آنجا ميرود. افرادي که بتوانند جلوي فقر مردم را بگيرند و به آنها کاسبي کردن و پسانداز کردن را ياد بدهند، موفق هستند. يک ضربالمثل هم هست که ميگويد: اگر تو از خانواده فقير متولد شدي گناهي نداري، اما اگر فقير بميري، گناه داري! چون روشهاي پسانداز و سرمايهگذاري را ياد نگرفتهاي. ما سعي کردهايم مسئوليت اجتماعي خود را در اين قسمت انجام دهيم. جدا از کلاسهاي تدريسي در MBA، DBA و دانشگاههاي مختلف که به آموزش ميپردازيم، سعي ميکنيم اين نصيحت حضرت علي (ع) را رعايت کرده و به مسئوليت اجتماعي خود عمل کنيم.












