به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دنیای سرمایه به نقل از ابوالقاسم آقادوست، بنيانگذار شرکت سبدگردان البرز با بیان اینکه بنده مدرک کارشناسي ارشد خود را در سال 1376 از دانشگاه تهران در رشته مديريت صنعتي اخذ کردم، افزود: مقطع کارشناسي را نيز در رشته مديريت دولتي گذراندم. پس از آن، در ابتداي سال 1377 به عنوان امريه در «سازمان اقتصادي کوثر» مشغول به کار شدم و در يکي از شرکتهاي تازه تاسيس اين سازمان که در حوزه مخابرات فعاليت داشت، مشغول به کار شدم. پس از اتمام طرح خدمتي در سال 1378، مدتي به عنوان مسئول اداري مالي در همان شرکت فعاليت کردم. علاقه شخصي به حوزه سرمايهگذاري و تاثيرگذاري دکتر اسلامي بيدگلي در انتخاب مسير شغليام، من را به سمت بازار سرمايه سوق داد. در ابتدا به عنوان کارشناس در شرکت کارگزاري بانک رفاه مشغول به فعاليت شدم و پس از مدتي به عضويت هيات مديره و مديرعاملي اين شرکت درآمدم. پس از آن، تجربه حضور در بخش خصوصي را با ورود به «کارگزاري حاصل (کيان)» آغاز کردم و در نهايت، با تاسيس «شرکت سبدگردان البرز»، گامي ديگر در جهت توسعه فعاليتهاي مالي برداشتم.
وی با بیان اینکه علاقه من به بازار سرمايه ريشه در جذابيت چالشها، ريسکپذيري و پتانسيل اين حوزه براي رشد و تاثيرگذاري در اقتصاد کلان داشت، گفت: تفاوت کليدي بين مديريت در نهادهاي دولتي و خصوصي در استراتژي و رويکرد آنهاست. مجموعههاي دولتي بيشتر بر حفظ مقررات و بقا تمرکز دارند، در حالي که نهادهاي خصوصي با استراتژي تهاجميتر، به دنبال رشد، نوآوري، جذب سريعتر مشتري و افزايش سهم بازار هستند. اين تفاوت در انعطافپذيري، سرعت عمل و دامنه اختيارات مديران کاملا مشهود است.
آقادوست در پاسخ به این سوال که در دوره مديريت خود در کارگزاريها و همچنين تاسيس «سبدگردان البرز»، با چه چالشهايي روبرو شده و چگونه آنها را مديريت کرده است؟، گفت: چالشهاي متعددي وجود داشت؛ از جمله سايه دولتي بودن شرکتها، محدوديتهاي اجرايي، رقابت فشرده و شرايط نوساني بازار سرمايه. در دوره رونق، جذب سرمايه و ارايه خدمات متنوع امکانپذير بود، اما در دورههاي رکود، به ويژه براي نهادهاي نوپا مانند «سبدگردان البرز»، حفظ و بقا بسيار دشوار شد. مديريت اين چالشها نيازمند تلاش مضاعف، استراتژيهاي خلاقانه، همکاري تيمي و در نهايت، تصميمات کلان مديريتي مانند واگذاري سهام يا مشارکت با مجموعههاي بزرگ تر بود.
بنيانگذار شرکت سبدگردان البرز با ذکر آنکه بازار سرمايه ايران به شدت تحت تاثير وضعيت اقتصادي و سياسي کلان قرار دارد، گفت: مسايلي مانند وضعيت هستهاي، فشارهاي بينالمللي و تحريمها، تاثيرات قابل توجهي بر روند بازار ميگذارند و باعث ايجاد دورههاي رونق و رکود ميشوند. در دوران رکود طولانيمدت، شرکتهاي کوچک تر با بنيه مالي ضعيفتر، آسيبپذيري بيشتري دارند و ممکن است تصميم به واگذاري يا تغيير استراتژي بگيرند.
وی در خصوص تجربيات خود در بازار سرمايه خاطرنشان کرد: مهمترين درس، ارزش تجربيات حاصل از مديريت در هر دو بخش دولتي- نيمه دولتي و خصوصي است. درک عميق از نحوه عملکرد، استراتژيها و چالشهاي هر دو نوع مجموعه، ديدگاه ارزشمندي را براي ادامه مسير حرفهاي فراهم ميکند. همچنين، اهميت تطبيقپذيري با شرايط متغير بازار و اقتصاد و توانايي تصميمگيري در شرايط دشوار، از ديگر درسهاي کليدي است.
آقادوست در رابطه با چشمانداز صنعت مالي و بازار سرمايه در ايران نیز گفت: مانند بسياري از کشورهاي پيشرفته، صنعت مالي در ايران، روز به روز در حال گسترش و توسعه است. ابزارهاي نوين مالي و حتي بازارهاي جديدي مانند ارزهاي ديجيتال در حال ورود به اين صنعت هستند. معتقدم که اين صنعت محکوم به صعود است، هرچند شرايط سياسي و اقتصادي فعلي، دورههاي رکود را طولانيتر کرده است. با وجود ريزشها و اصلاحهاي پيدرپي از سال 1399، احساس ميکنم بازار به سمت اشباع فروش حرکت کرده و هيجانات تخليه شده است. با فرض ثبات نسبي در وضعيت سياسي و بينالمللي، چشمانداز بسيار روشني پيش رو داريم. ايران کشوري بزرگ با پتانسيلهاي فراوان و موقعيت ژئوپليتيکي منحصربهفرد است که به رشد بلندمدت بازارهاي مالي کمک خواهد کرد. ارزش جايگزيني و سودآوري بسياري از شرکتها به سطوح جذابي رسيده که نويدبخش رشد آتي است.
بنيانگذار شرکت سبدگردان البرز تاکید کرد: با توجه به نوپا بودن بازار سرمايه ايران و حساسيت آن به نوسانات، سبد دارايي بايد با رويکردي محافظهکارانهتر در دوران اصلاح و رکود مديريت شود. در دوران رونق، ميتوان با جسارت بيشتري اقدام به مديريت سبدها کرد. البته بايد به سرمايهگذاران يادآوري کرد که اگرچه ممکن است در کوتاهمدت نسبت به بازارهاي موازي عقب بمانيم، اما بازار سرمايه در بلندمدت توان جبران و پيشي گرفتن را دارد. خروج سرمايه بايد با احتياط صورت بگيرد و در مواقع بحراني، حفظ سرمايه در اوراق کمريسکتر يا نگهداري آن براي همراهي با شروع حرکت بازار، اولويت دارد. قانون نانوشته اين است که برندگان اصلي، افرادي هستند که در ابتداي رالي رشد بازار حضور دارند.
آقادوست در پاسخ به این سوال که چگونه بايد ريسکهاي اعتباري و نوسانات شديد بازار مديريت شوند؟، افزود: چگونه بايد ريسکهاي اعتباري و نوسانات شديد بازار مديريت شوند؟ ريسک اعتباري مانند شمشير دو لبه است؛ در دوران رونق بازدهي را افزايش ميدهد، اما در دوران ريزش ميتواند سرمايه را از بين ببرد و حتي منجر به نکول سرمايهگذار شود. مديريت اين ريسکها نيازمند رصد دقيق وضعيت اقتصادي، بازار و عوامل موثر بر آن است. مانند ضربالمثل «وقتي چاقويي به سمت پايين ميآيد، دست را زير آن نگيريد»، در زمان ريزش بازار، بايد يا با احتياط خارج شد يا در مکاني امن پناه گرفت. ما با تشخيص موقت يا ريشهاي بودن علل ريزش، سبد داراييها را مديريت و به مشتريان توصيه ميکرديم.
وی با بیان اینکه صنعت سبدگرداني و نهادهاي مالي در ايران هنوز در ابتداي راه هستند، گفت: براي رشد پايدار، بايد به حذف سختگيريها و تشريفات اداري زائد پرداخت؛ به عنوان مثال مقررات دستوپاگير و ريسکگريزي بيش از حد بايد کاهش يابد. همچنين فراهم کردن زمينه حضور نخبگان بايد صورت بگيرد تا ورود افراد متخصص و نخبه به اين صنعت تسهيل شود. گام ديگر فرهنگسازي و آموزش است که در راستاي آن اطلاعرساني گسترده و آموزش عمومي براي افزايش اعتماد و ورود آرامشخاطر سرمايهگذاران به بازار ضروري است.
بنيانگذار شرکت سبدگردان البرز در پایان گفت: همچنين تغيير رويکرد نهاد ناظر ضروري است؛ نهاد ناظر بايد از حالت دولتي به سمت خودانتظامي و سنديکايي شدن حرکت کرده و مقررات را با نظر فعالان بازار و نخبگان تدوين کند. تصميمگيريها در نهاد ناظر نبايد تحت تاثير جناحهاي سياسي باشد. بازار سرمايه بايد به جايگاهي برسد که بتواند در تصميمگيريهاي کلان اقتصادي که بر صنايع بورسي تاثيرگذار است، نقش موثري ايفا کرده و از منافع سهامداران حمايت کند. با اجراي اين راهکارها، بازار سرمايه ايران ميتواند عمق بيشتري پيدا کرده، رشد اقتصادي کشور را تقويت کند و جايگاه شايسته خود را در اقتصاد ملي بيابد.












